ادعای ۴٧۰- سنی حدیث دارد که عدد خلفاء بعد از پیامبر ۱۲ تاست... [۶۳۰].
شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب ٧۶ «ینابیع الموده» از «فرائد السبطین» شیخ الاسلام حموینی از مجاهد از ابن عباس نقل مینماید که نعثل،مردی یهودی، به خدمت رسول اکرم رفت و دربارۀ چند مسأله از توحید سؤال نمود؛ حضرت هم جوابهایی دادند (که به مناسبت ضیق وقت از نقل آنها خودداری مینمایم). آنگاه نعثل به شرف اسلام مشرف گردید و بعد عرض کرد یا رسول الله هر پیغمبری وصی داشت و پیغمبر ما، موسی بن عمران، به یوشع بن نون وصیت نمود. ما را خبر ده که وصی شما کیست؟ حضرت فرمود:
«ان وصيی علي بن ابي طالب وبعده سبطای الحسن والحسين تتلوه تسعه أئمة من صلب الحسين».
یعنی: وصی من، علی بن ابیطالب است و بعد از او، دو دخترزادۀ من، حسن و حسین و بعد از ایشان، نه نفر از امامان از صلب حسین میباشند.
نعثل عرض کرد: تمنا دارم اسامی شریف ایشان را برای من بیان فرمایید. حضرت فرمود: «اذا مضی الحسين فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه جعفر فاذا مضی جعفر فابنه موسی فاذا مضی موسی فابنه علی فاذا مضی علی فابنه محمد فاذا مضی محمد فابنه علی فاذا مضی علی فابنه الحسن فاذا مضی الحسن فابنه الحجه محمد المهدی فهؤلاء اثنا عشر».
اگر کسی طالب بیش از اینهاست، مراجعه کند به «مناقب» خوارزمی و «ينابيع الموده» سلیمان بلخی حنفی و «فرائد السمطين» حموینی و «مناقب» محدث فقیه ابن مغازلی شافعی و «مودة القربی» میر سید علی همدانی شافعی و «فصول المهمه» مالکی و «مطالب السئول» محمد بن طلحه شافعی و تذکره سبط ابن جوزی و دیگر علماء که همگی از أفاضل و أکابر علمای عامه اهل تسنن هستند تا ببینند زیاده از صد خبر از طرق برادران اهل سنت و جماعت دربارۀ خلفاء و أئمة إثنا عشر بعد از رسول اکرم رسیده است به استثناء اخبار شیعه که لا تعد و لا تحصی است.
و این عقیده را تأیید میکند که مراد پیغمبر از تعیین خلفای بعد از خود، امامان دوازده گانه از عترت و اهل بیت او میباشند و در حدیث شریف ثقلین (که طبق روایات صحیحه فریقین شیعه و سنی به حد تواتر رسیده است) آن حضرت فرمود: «اني تارك فيکم الثقلين کتاب الله وعترتي لن يفترقا حتی يرداعلی الحوض ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدها ابداً»
بدرستی که میگذارم درمیان شما دوچیز نفیس بزرگ که کتاب الله (قرآن مجید) و عترت من باشد که از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند و اگر به این دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نمیشوید بعدها ابداً.
جواب ما:
بنظرم قول داده بودی و قرار بود از قران دلیل بیاری!!!.
ومیگویم: اگر سلیمان بلخی، سنی است و شیعه نیست، پس ابن ملجم دوست علی بود نه دشمن او!.
اگر سلیمان بلخی و ابن ابی الحدید و همدانی از اکابر هستند، پس لابد بخاری و مسلم و ترمذی و امام احمد و ابوحنیفه و مالک و شافعی و ابن کثیر و ابن رجب و ابن تیمیه و ابن قیم و... از اَصاغر ما هستند! که از آنها نقل قول نمیکنی؟!
این، یک حقیقت است که قرآن و رسول الله پیشگوییهایی دربارۀ آینده کردهاند که بعضی به وقوع پیوسته است و بعضی در حال وقوع است و بعضی منتظر زمان خود برای پدید آمدن؛ از جمله پیشگوییهای ایشان: این است که.
۱۲ خلیفه بعد از ایشان حکومت میکنند، اما در حدیث نیامده است که این حکومت پیوسته است! در حدیث آمده که خلیفه میشوند و گفته نشده که زندانی هم خلیفه است، فراری یا کسی که از ترس یا به هردلیلی غیب میشود هم خلیفه است. نفرموده است که خلیفه ۵ ساله یا ۸ ساله است. اینکه ۱۲ امام شما با عددی که رسول الله گفته است، مطابقت دارد؛ دلیل کافی و وافی نیست! باید بقیۀ شرایط را هم داشته باشد موسی بن جعفر را ما چگونه خلیفه بدانیم در حالی که یک روز هم خلافت نکرد، و خلیفه وقت،هارون الرشید، او را در زندان افکنده بود یا علی بن موسی رضا را چگونه خلیفه بدانیم و مامون را ندانیم در حالی که مامون او را ولیعهد خود کرد و امام رضا این ولیعهدی مُرد! و هرگز خلیفه نشد، روح مامون بما خواهد خندید که مرا خلیفه نمیدانید و ولیهد مرا خلیفه میگویید در حالیکه یک روز هم حکومت نکرد!!.
یک گوشه از داستان اگر تطبیق کند، اما معنی کل را نمیدهد. به قول معروف، هر کس سبیل دارد بابای تو نیست.
ما خود به چشم سر دیدیم، و روزی را که در مغازه خود نشسته بودیم و مردانی داخل شدند و عسل خواستند و یک مرد عصا به دست را بر روی صندلی نشاندند و گفتند: ایشان، امیر المومنین و خلیفه است و ما پرچمهای سیاه را برا فراشیتم تا به جنگ هند و فتح بیت المقدس برویم. اشاره آنها به این حدیث پیامبر بود که از خراسان مردانی با پرچم سیاه، بیت المقدس را فتح میکنند و اشاره به حدیث دیگری درباره جنگ هند است.
اما پرچم سیاه، و یا قریشی وهاشمی بودن آن خلیفه کافی نیست تا حدیث درباره او باشد و دیدیم که کارشان به جایی نرسید! و استنباط تو از عدد ۱۲ هم همین گونه است!.
اما تفسیر حدیث چیست؟.
گفتیم که رسول الله درباره آینده پیشگوییهایی فرمودند و تا به وقوع نپیوندد ما نمیدانیم منظور دقیق ایشان چیست! برای مثال: درباره جمع شدن یهود در بیت المقدس حدیث داریم که دیدیم، جمع شدند.
درباره دیوار آنها حدیت داریم که دیدیم، دارند میسازند. دربارۀ جنگ در اطراف نهر بین ما و آنها حدیث داریم که از بین خواهند رفت، اما تا به حال به وقوع نپیوسته است و نمیدانیم که مردان آن جنگ چه کسانی هستند.
درباره ۱۲ خلیفه بر منهج رسالت، احادیثی هست که اگر آنها را جمع کنیم، ۴ نفر آنها همانا خلفای راشدین هستند و پنجمی شاید عمر بن عبدالعزیز باشد. رسول الله پیش بینی کردند که بعد از آن، پادشاهی میشود. در آخر زمان هم خلیفه هست که احتمالاً یکی از آنها مهدی ماست نه مهدی شما ولکن این حدیث بر امامان شما فقط در عدد ۱۲ مشترک است و بس!.
همانطور که گفتیم خلیفه باید مشخصات یک خلیفه در او جمع باشد. خلیفه میتواند زندان داشته باشد اما میتواند خودش زندانی باشد (مثل موسی کاظم)! خلیفه میتواند ولیعهد تعیین کند اما نمیتواند توسط یک غاصب به عنوان یک ولیعهد تعیین شود! از ترس خلیفه ممکن است که مسلمانی فراری باشد اما خلیفه نمیتواند از ترس پنهان باشد (مهدی)
اگر پنهان شد پس کم از کم قبول کنید که او خلیفه نیست!.
[۶۳۰] ص ٩٩۶.