روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۲۰۴- تعداد کمی از مردم با ابوبکر بیعت کردند... [۲۵۲]

ادعای ۲۰۴- تعداد کمی از مردم با ابوبکر بیعت کردند... [۲۵۲]

اول، ما نگفتیم که آراء صحابه و اجماع آن‌ها مورد احترام نمی‌باشد، فرقی که ما با شما داریم در این است که شما به نام صحابی که رسیدید حتی اگر منافق باشد یا ابوهریره باشد که خلیفه عمر او را تازیانه می‌زند و کذابش می‌خواند، زانوی تسلیم بر زمین می‌گذارید.

دوم، ما با دلایل کافی برای شما ثابت نمودیم که در سقیفه و روز بیعت برای خلیفه ابی بکر اجماعی واقع نشد تا با رأی اجماع امت، ابی بکر به خلافت تعیین گردد.

سوم، آقایان حاضر در مجلس، قضاوت به حق کنند و بنده هم در مقابل آراء اجماع سر تسلیم فرود آورم؛ اگر شما در کتب اخبار خود نشان دهید که در سقیفه، تمام امت یا دست کم به عقیدۀ شما تمام عقلای قوم جمع شدند و به اجماع رأی دادند که باید ابی بکر خلیفه شود، ما تسلیم می‌شویم.

و اگر جز دو نفر (عمر و ابو عبیده) و عده‌ای از قبیلۀ اوس با توجه به سابقۀ عداوت با قبیلۀ خزرج، کسی بیعت نکرد، تصدیق نمایید که ما بیراهه نمی‌رویم.

جواب ما:

این دروغ آشکاری است اگر عمر ابوهریره را کذاب بداند. پس چرا بخاری و مسلم از او حدیث نقل می‌کنند؟ آیا راویان حدیث ما و امامان ما، عمر را قبول نداشتند؟ نمی‌توانی بگویی: نه. پس تو دروغ می‌گویی نه ابوهریره کذاب بود و نه عمر او را کذاب می‌دانست!.

می‌گوید:

در ضمن، انتقاد ما به این جمله این است که آیا سه نفر صحابی می‌توانند زمام امور یک ملت را به دست بگیرند و میان خودشان با تعارف یا به قول عوام ایرانی، با جنگ زرگری بیعت نمایند و بعد مردم را با تهدید و شمشیر و آتش و اهانت، مرعوب و تسلیم نقشۀ خود کنند؟ قطعاً جواب منفی است.

پاسخ ما:

خواننده توجه کند: سنی‌هایی که شیعه‌ها برای مناظره منصوب کرده‌اند و نقش سنی را بازی می‌کردند، چه جواب داده‌اند:

شیخ سنی: ما می‌گوییم: در آن روز حاضر نبودیم تا ببینیم آن‌ها در چه محظوری گیر کرده بودند. اما امروز که در مقابل عمل واقع شده قرار گرفتیم حتی اگر این اجماع به مرور واقع شده باشد، نباید در مقابل آن اجماع ایستادگی نماییم؛ بلکه باید سر تعظیم در مقابل آن‌ها خم نماییم و راهی که آن‌ها رفتند، برویم.

جواب ما:

آیا این، جواب یک سنی است؟! حالا جواب مرا بشنو: شما که می‌گویید: سه نفر بودند؛ پس این لشکر اسامه کجا بود؟ آیا به جای شمشیر، گل در دست داشتند که نتوانستند سه تا یاغی را بر جای خود بنشانند! بعد از این، باز طبق عادتش یک حدیث دروغ از رسول الله نقل کرده است.

ابوعبیده قبر کن بود

و بعد سنی از او می‌پرسد که چرا به ابوعبیده قبر کن می‌گویی؟ جواب داده است:

در «البدايه والنهايه» [۲۵۳]نوشته است که چون ابوعبیدۀ جرّاح، قبر را مانند قبرهای اهل مکه حفر می‌کرد؛ لذا جناب عباس یکی را به دنبال ابی طلحة، قبر کن مدینه، فرستاد و یکی را هم در پی ابو عبیده فرستاد تا قبر رسول الله را آماده نمایند.

جواب ما:

در جواب می‌گوییم: حضرت علی هم پیامبر را شتشو دادند؛ اما ما نمی‌گوییم: مرده شوی؛ بلکه افتخاری بوده برای ایشان.

دوم، آن زمان برای قبر کنی پول نمی‌گرفتند؛ لذا قبر کندن برای ثواب که عیب نیست.

سوم، قبر کنی حتی اگر برای پول باشد، باز هم یک شغل است. از مفت خوری که بهتر است.

چهارم، طعنۀ تو به پیامبر برمی گردد که رفقایش را قبرکن معرفی می‌کنی. البته اگر شغل بدی باشد.

پنجم، افسوس به حال تو که حضرت علی را توسط یک قبر کن شکست دادی و خلافت را مثل آب خوردن از او گرفت و به دیگری داد. خب اینکه توهین به علی است که اسدالله بود و از عهدۀ یک قبر کن بر نیامد!.

[۲۵۲] ص: ۵۰۴. [۲۵۳] ابن کثیر شامی، ج۵، باب دفن رسول الله، ص ۲۶۶ و ۲۶٧.