ادعای ۱٩- جار الله زمخشری سنی است.
جواب ما:
نویسندۀ کتاب شبهای پیشاور (در صفحه ۵۲۳) این شعر را سروده جار الله زمخشری؛ یعنی، استاد خوارزمی میداند که اصل شعر به عربی است و ترجمه را مینویسم:
اگر از من سوال نمایید از مذهبم، فاش نمیکنم چون:
اگر بگویم، حنفی هستم. میگویند: شراب را حلال میدانی.
اگر بگویم، مالکی هستم. میگویند: گوشت سگ را مباح میدانی.
اگر بگویم، شافعی هستم. میگویند: نکاح دختر خود را حلال میدانی.
اگر بگویم، حنبلی هستم. میگویند: حلولی مذهبی و الله را جسم میدانی.
اگر بگویم، اهل حدیث هستم. میگویند: گوساله است و نمیفهمد.
منظورش این است که هر مذهب از مذاهب اهل سنت پر از عیب است و هرکس میداند که اینها تهمت است وحنفی شراب را حلال نمیداند و مالکی سگ را مباح نمیداند و کدام سنی با دختر خود نکاح کرده است؟!.
اما او در شیعه عیبی ندیده که ذکر نکرده است و این دلیلی است بر شیعه بودنش وشاگردش هم از او بهتر نبود.
ادعای ۲۰- ابن المغازلی شافعی که از علمای بزرگ سنی است گواهی داده است که خیلی از ادعاهای شیعه برحق است.
جواب ما:
اسم ابن مغازلی شافعی را نیز، در کتاب شبهای پیشاور زیاد میبینید. او کیست؟.
او همان است که کتاب «مناقب» را در ذکر فضایل علی بن ابی طالب نوشت. او معتقد بود که علی قبل از خلقت آسمانها و زمین به صورت نوری خلق شده بود. او نیز، مانند شیعیان آیات را تاویل میکرد؛ مثلاً آیه نور را این طور تفسیر کرده است:
﴿۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٣٥﴾[النور: ۳۵]
مشکاه؛ یعنی، فاطمه... مصباح؛ یعنی، حسن... و زجاجه؛ یعنی، حسین... و کوکب دری باز؛ یعنی، فاطمه... نور علی نور باز؛ یعنی، فاطمهای که در شکمش امام حسن است.
از دیگر کشفیاتش، یکی هم این است که کسی از پل صراط نمیگذرد، مگر آنکه از علی ورقۀ عبور داشته باشد این بابا از شیعه هم یک قدم جلوتر بود.
این مفسر که دهانش بوی سیر میدهد آیۀ:
﴿إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٤٣﴾[الزخرف: ۴۳]
را تفسیر کرده است که پیامبر بر راه علی بن ابی طالب است!!!.
و منظور از « ه = او » در آیۀ:
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِكۡرٞ لَّكَ وَلِقَوۡمِكَۖ﴾[الزخرف: ۴۴]
را علی میداند!!!! [۲۴].
دربارۀ «ابن مغازلی» چند احتمال وجود دارد:
اول اینکه ممکن است دو نفر با نام علی بن محمد بن محمد طیب الجلابی که فقیه واسطی (شهری در عراق) معروف به ابن مغازلی است، وجود داشته باشند که یکی شیعه و دیگری اهل سنت است.
دوم اینکه این دو، یک نفر باشند اما وی تقیه نموده و شیعه بودن خود را پنهان کرده باشد.
سوم اینکه یک تن باشد و اهل سنت هم باشد، اما کتاب «مناقب امام علیس» از وی نباشد.
چهارم اینکه یک تن باشند و کتاب «مناقب امام علیساز وی باشد که این احتمال ضعیف است.
و اما دلیل:
علی بن محمد بن محمد بن جلابی، فقیه واسطی بر مذهب مالکی بوده است اما ابن بطریق (یحیی بن الحسن الاسدی الحلی) در کتاب «عمدة عيون صحاح الاخبار في مناقب إمام الابرار»وی را شافعی مذهب میخواند. نه تنها یک بار بلکه چندین بار.
و ابن بطریق اولین کسی است که از کتاب وی نقل نموده است و اشخاص دیگری نظیر ابن طاووس و اربلی و علامه حلی و علامه مجلسی (با سالهای وفات بالای ۶۰۰ هستند در حالی که ابن بطریق در سنه ۶۰۰ وفات کرد). بعد از او از این کتاب استفاده نمودند و به همین دلیل، وی معروف و مشهور به شافعی مذهب شده است.
[۲۴] به نقل از کتاب عبدالرحمن دمشقی و او از شرح اصول کافی، نوشتۀ مازندرانی نقل کرده است.