روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

حرف آخر

حرف آخر

پدر بعد از باز نشستگی در بازار تهران، بعداز ظهرها دفتر حساب یک حاجی پولدار را می‌نوشت. وقتی که برای اولین بار در دیار هجرت به دیدنم آمد از باب بی‌فایده دانستن کوشش‌هایم و از باب نصحیت و نشان دادن تعصب شیعه‌ها گفت:

حاجی پولدار هر سال ۱۵ روز بر سر قبر امام رضا می‌رود و خادم قبر می‌شود در حالی که میلیونر است! و گفت نسخه‌های زیادی از کتاب شب‌های پیشاور را خریده است و به هر سنی که از شهرستان می‌آید، این کتاب را هدیه می‌دهد!.

یک روز به دو افغانی که مشتری او بودند، این کتاب را داد؛ فردایش افغان‌ها کتاب را پس آوردند که ملای ما گفت: این کتاب غلط است؛ نخوانید. واضح بود که افغان‌ها لج بازی می‌کردند. پدر می‌گوید: بعد از رفتن آن‌ها از باب نصیحت به حاجی گفتم: ببین حاجی! مشتری‌ها را ناراضی نکن که باز نخواهند آمد!.

و حاجی در جواب گفت: به جهنم که نمی‌آیند. به نار سقر که نمی‌آیند.

این است راز زنده بودن مذهب تشیع. شما از اول تا آخر کتاب شب‌های پیشاور را بخوانید، صفحه‌ای نیست که از دروغ خالی باشد. اگر شیعه دلایلی چون ما داشت، شاید نسل سنی را از جهان می‌کند!.

او هیچ دلیلی ندارد و همه دلایل بر ضد عقیده اوست؛ اما پشتکار دارد و هزار صفحه کتاب می‌نویسد! و از منافع مادی هم می‌گذرد! من نمی‌گوییم که در بین سنی‌ها مثل او نیست، هزاران هست! و خیلی خیلی بهتر از او هست. شیعه جان در راه عقیده نمی‌دهد اما سنی می‌دهد!.

من این‌ها را نمی‌گویم که شیعه کوشاتر است؛ روی سخنم با آن سنی‌هایی است که جزو بهترین‌ها نیستند! و کوششی هم نمی‌کنند. روی سخنم با آن‌هاست که وقتی روز قیامت در محضر الله می‌ایستند و از آن‌ها پرسیده می‌شود، چه جواب خواهند داد؟! ما نیز باید مثل آن‌ها پشتکار داشته باشیم. باور کنید که خیلی از شیعه‌ها اگر حرف حق را بشنوند، قبول می‌کنند! من یکی از آن‌ها نبودم؟! بودم. اما حق احتیاج به حلقوم دارد که! داد بزند و بگوید!.

﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠[الحشر: ۱۰].

«و کسانى که بعد از آن‌ها [بعد از صحابه] آمدند و مى‏گویند: (پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز، و در دل‌هایمان حسد و کینه‏اى نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمى!)».