ادعای ۱۴۲- منظور آیه از اشداء علی الکفار علی است
در این جا دست پیش گرفته تا پس نیفتد. این داعی میداند که یکی از آیاتی که ما به آن استناد میکنیم تا مقام بلند اصحاب پیامبر را با آن ثابت کنیم، همانا آیۀ:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ﴾[الفتح: ۲٩]
«محمد پیامبر خداست و کسانی که با اویند بر کافران سختگیر و [با] همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود میبینی. فضل و خشنودی خدا را میخواهند. علامت آنها بر اثر سجود در چهرههایشان است...».
پس میگوید: منظور از ﴿وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ﴾علی است. منظور از ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ﴾علی است. منظور از ﴿رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾هم، علی است و مقصود از ﴿أَثَرِ ٱلسُّجُودِ﴾علی است.
او اول با سنی مناظره کرده است و معنی این آیه را عوض کرده تا بتواند از صراحت و معنی آیه فرار کند. سنی گفته است: منظور از این آیه: ابوبکر، عمر، عثمان و علی است. ﴿ٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ﴾ابوبکر است. ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ﴾عمر است. ﴿رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾عثمان است و ﴿أَثَرِ ٱلسُّجُودِ﴾علی است... [۱۶۲].
جواب ما:
این دروغ است. سنی این را نمیگوید. این آیه دربارۀ تمامی یاران محمدصاست. چگونه منظور از ﴿ٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ﴾، ابوبکر است در حالی که ابوبکر، یک نفر و جمله، جمع است و همین ایراد در سه جملۀ دیگر هم هست. دروغهای خودش کافی نیست که از زبان سنی هم، دروغ میگوید.
به هر حال این آیه یکی از بهترین دلایل ما بر پاکی اصحاب محمد است و مکر داعی برای بیارزش کردن آن با تغییر در تفسیر و منسوب کردن یک تفسیر غیر عقلانی به سنیها برای فرار از معنی آیه، چه فایدهای برایش داشت؟!.
نان مفت در دنیا خورد حالا باید لباس آتش بپوشد. یا الله، پناه میبرم به تو از حال اهل نار.
از این آیه که صحابه را به ساقهای که رشد میکنند و به درخت تنومندی تشبیه کرده است و در آخر آیه گفته است: ﴿لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ﴾[الفتح: ۲٩] «کافران را به خشم دراندازد». امام مالک، نتیجه گرفته است:
«هر کس به صحابه غیض داشته باشد، کافر است و چون شیعهها به صحابه غیض دارند، پس کافرند». بر اساس نص آیه.
حالا داعی مکار با شتاب میخواهد بگوید: آیه دربارۀ علی است که خنده دار و گریه آور است. این تفسیر او!.
[۱۶۲] ص ۳٧۲.