ادعای ۳۸۸- عمر خودش اعتراف کرد که صیغه حلال بود و من حرامش کردم
میگوید: عمر خودش گفت که در زمان پیامبر دو متعه حلال بود و من حرامش کردم. میگوید: احادیثی که از حرام بودن متعه از عصر رسول الله سخن میگویند، همه جعلی هستند!... [۴۸۰].
جواب ما:
شما میگویید: عمر صیغه را حرام کرد؟!! شما سند از بخاری و مسلم میآورید.
این هم حدیث مسلم و بخاری، بخوانید:
فقد أخرج مسلم في صحيحه عن الربيع بن سبرة الجهني أن أباه حدَّثه، أنه كان مع رسول الله «يا أيها الناس إني قد كنت أذنتُ لكم في الاستمتاع من النساء، وإن الله قد حرَّم ذلك إلى يوم القيامة، فمن كان عنده منهنَّ شيء فليخلِّ سبيله ولا تأخذوا مما آتيتموهن شيئاً»(مسلم/ رقم۱۴۰۶)
ربیع جهنی از پدرش نقل میکند: او از رسول الله شنید که فرمود:
«ای مردم، من به شما اجازۀ صیغه را داده بودم و بدرستی که الله حرامش کرد تا روز قیامت. هرکس زن صیغهای دارد، رهایش کند و اگر پولی به آنها دادهاید، پول را پس نگیرید».
«وأخرج البخاري ومسلم في صحيحيهما عن الزهري عن الحسن بن محمد ابن علي، وأخوه عبدالله عن أبيهما أن علياًس قال لابن عباس: إن النبي (نهى عن المتعة، وعن لحوم الحمر الأهلية زمن خيبر»(البخاری/ رقم۴۸۲۵)
علیسبه ابن عباس گفت: «رسول اللهصدر روز فتح خیبر، متعه و گوشت خران اهلی را منع کرد».
«وقد قال علي بن أبي طالب لمن كان يجيز متعة النساء «إنك لرجل تائه. ألم تعلم أن النبي (حرم عنها يوم خيبر؟»(رواه مسلم)
«علی به مردی که اجازۀ صیغه کردن داده بود، فرمود: تو مرد هستی؛ آیا نمیدانی که رسول الله روز خیبر آن را حرام کرد».
برای درک زشتی عمل داعی تصور کنید که یک مسیحی بخواهد با استناد به قرآن، عیسی را برتر از حضرت محمد بداند و بعد آیاتی که عیسی را برتر از حضرت محمد میداند و آیاتی را که در مدح عیسی است به رخ ما بکشد و آیاتی را که در تعریف از پیامبر ماست، جعلی بداند.
در آخر داعی از زبان سنی مناظره گر میگوید که عمر حق دارد، حلال را حرام کند.
نگفتم که این مناظره گر، سنی نیست. وگرنه یک بچه سنی هم میداند که حلال یا حرام کردن چیزی، فقط حق الله است و بس.
اما عمر صیغه را حرام نکرد ایشان میدانستند که توسط رسول حرام شده است. پس نهی ایشان همان نهی پیامبر است. این هم حدیث که بیهقی در «سنن» روایت کرده است بخوانید:
«سالم بن عبد الله عن أبيه عن عمر بن الخطاب قال: صعد عمر على المنبر فحمد الله وأثنى عليه ثم قال: ما بال رجال ينكحون هذه المتعة وقد نهى رسول اللهص عنها ألا وإني لا أوتى بأحد نكحها إلا رجمته»(السنن الکبری ٧/۲۰۶)
وقال البيهقي في تعليقه على هذا الحديث ما نصه: «فهذا إن صح يبين أن عمرس إنما نهى عن نكاح المتعة لأنه علم نهي النبيص».
سالم بن عبدالله از پدرش و او از عمر نقل میکند که عمرسبر منبر بالا رفت و بعد از حمد الهی گفت: «آن مردانی که صیغه را جایز میدانند درحالی که آگاهند رسول اللهص منعش کرده است و من هر کس را که متعه کند، سنگسار میکنم».
وبیهقی در شرح این روایت نوشته است:
پس عمر میدانست که متعه را رسول حرام کرده است و قولش تاکیدی بود بر حدیث رسولص.
[۴۸۰] ص ۸۰۶.