روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ٧۵- حدیث ثقلین ؛ دلیلی بر حقانیت مذهب شیعه

ادعای ٧۵- حدیث ثقلین ؛ دلیلی بر حقانیت مذهب شیعه

در این جا، یک صفحه را پر کرده است و از کتب اهل سنت نقل کرده است که حدیث ثقلین درست است.

مسلم بن حجاج و ابی داود و سلیمان بلخی و ابن صباغ از پیامبر نقل کرده‌اند که فرمود:

«اني تارك فيکم الثقلين کتاب الله وعترتي اهل بيتي لن يتفرقا حتی يروا علی الحوض ومن توسل او تمسك بهما فقد نجی ومن تخلف عنها فقد هلك با ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً».

یعنی: «بدرستی که در میان شما دو چیز بزرگ: قرآن و عترت و اهل بیتم را می‌گذارم. این دو از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. هر کس به آن دو توسّل و تمسّک نماید. به حقیقت نجات می‌یابد و هر که از آن دو روی برگرداند، هلاک شود و کسی که به آن دو تمسّک جوید، هرگز گمراه نخواهد شد... [۸۴]».

جواب ما:

ما هم می‌گوییم: درست است؛ اما نه به این صورتی که او نوشته است؛ زیرا او منظور دیگری هم دارد، حواله به مسلم می‌دهد و متن را از کتاب «ینابیع المواده» سلیمان بلخی می‌آورد!.

در همین یک صفحه سند، دو بار حواله به کتاب سلیمان بلخی می‌کند و کتابش را کنار کتاب مسلم قرار داده است در حالی که این کتاب بی‌ارزش است و ٧۰ سال قبل از مناظرۀ داعی نوشته شده است وسنی‌ها آن را نمی‌شناسند و فقط در قم چاپ می‌شود.

آیا این داعی از حقه بازی خسته نمی‌شود؟ سپس نوشته است (با الفاظ کم و زیاد):

آیا حدیث، حدیث سیب زمینی است که کیلویی می‌کشی؟ یک لفظ از مسلم را با یک لفظ از آن مشرک بلخی (سلیمان بلخی) قاطی می‌کنی تا هدف غلط خود را به منزل نهایی برسانی. هر لفظ حدیث در هنگام اختلاف راه گشاست و تو می‌نویسی: با الفاظ کم و زیاد، حدیث این گونه است.

ای کسی که جد اندر جد ملت ایران را به اعتراف خودت دوشیده‌ای، آیا تا قیامت هم می‌خواهید بر گردن این ملت سوار شوید.

مشکل کار شما این است که حدیثی را که دربارۀ اهل بیت علی است، می‌بینید؛ اما دربارۀ عمر نمی‌بینید. اگر این حدیث در کتاب ماست، آن هم هست. منظورم آن حدیث است که می‌گوید: دو چیز را برای شما باقی گذاشتم: قرآن و سنتم را.

دربارۀ این حدیث، داعی می‌گوید: سند آن دروغ است و اضافه کرده است: بخاری و مسلم می‌گویند: دروغ است.

در حیرتم از این مرد. هم پیاله‌هایش احادیث قوی ما را ذکر نمی‌کنند و دنبال حدیث موضوع می‌گردند. اما این مرد، صحیح را ضعیف و ضعیف را قوی جلوه می‌دهد. چرا چنین می‌کند؟ چون مخاطبانش فرق بین این احادیث را نمی‌دانند و همین به او جرات داده است تا هرچه دلش خواست بگوید.

در حالی که ما می‌دانم، این حدیث صحیح است که رسول فرمود:

«عليکم بسنتي وبسنت خلفاء راشدين من بعدي»

«بر شماست پیروی از سنتم و ستت خلفای راشدین که بعد از من می‌آیند».

حال نظر سنی‌ها را ببینید دربارۀ این روایت: اگر روایت را مثل داعی کیلویی وزن نکنیم و امام مسلم را کنار دست ابن ابی الحدید ننشانیم، این حدیث در مسلم این طور آمده است: «به»؛ یعنی، به آن و نیامده «بها»؛ یعنی، ننوشته است: به آن دو. منظور «به»چنگ به قرآن است نه چنگ زدن به قرآن و عترت.

ببنید حدیث را در صحیح مسلم!.

«أَمَّا بَعْدُ أَلاَ أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِىَ رَسُولُ رَبِّى فَأُجِيبَ وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ ». فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ « وَأَهْلُ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى».

«اما بعد ای مردم، من بشرم. شاید بزودی ملک الموت بیاید و بروم و در بین شما دو چیز بزرگ را گذاشتم: کتاب الله که در آن هدایت و نور است. پس کتاب الله را محکم بگیرید و به آن چنگ بزنید و رسول ترغیب کرد مردم را به کتاب الله و بعد گفت: و اهل بیتم. شما را از الله می‌ترسانم دربارۀ اهل بیتم و شما را از الله می‌ترسانم دربارۀ اذیت رساندن به اهل بیتم و شما را از الله می‌ترسانم دربارۀ اهل بیتم!».

پس دیدید این داعی حقه بازی می‌کند و جلوی چشم همه در روز روشن کتاب مهم مسلم را تحریف می‌کند!.

واضح است که اشارۀ رسول به افرادی است که بعد آمدند و حسین را کشتند و عایشه را فحش دادند. حتی بیشتر بر ضد شیعه‌هاست؛ چون کسانی که حسین را کشتند، از بین رفتند و تازه شیعه در قتل حسین دست دارد. اما آزار دهندگان اهل بیت از شیعیان هنوز هم در زمان ما هستند و عایشه را بد می‌گویند و فحش می‌دهند.

و اگر به علم تمسّک کنیم، باید به آن اهل بیتی رجوع کنیم که عالم بودند؛ مثل عایشه که به سخنان رسول بیش از هر کس دیگری علم داشت!.

آن وقت از روایت مسلم می‌فهمیم، منظور این است که به اهل بیت من توجه کنید و محب آن‌ها باشید.

دیگر اینکه ما می‌دانیم، باید از اهل بیتی که به سنت رسول آگاهند، پیروی کنیم و در میان آن‌ها، زنان پیامبر به خصوص حضرت عایشه در صف اول هستند. پس شیعه که از معنی «عترت پیامبر» امام نقی و تقی را می‌گیرد و عایشه و حفصه را رها می‌کند در گمراهی آشکار است.

برای درک مسأله، فکر کنید که پادشاهی به رعیت خود می‌گوید: اگر از روشم راضی هستید، بعد از مرگم از خاندانم پیروی کنید. اما بعد از مرگ پادشاه، مردم زنش را بزنند و بعد از ۲۰۰ سال، از نسل این پادشاه بچۀ ۸ ساله‌ای را انتخاب کنند که بیا به ما اسرار اجدات را یاد بده!.

این، نوعی دیوانگی است. اما فراموش نکنید، وقتی اهل شهری همگی دیوانگی کردند، دیگر نام کارشان دیوانگی نیست.

یک دلیل خنده دار دیگر هم دارند؛

می‌گویند: اهل بیتی باید باشند تا سنت و قرآن را معنی کنند.

جواب ما:

این مردم، این حرف مزخرف را زیاد تکرار می‌کنند. انگار امروز اهل بیت هستند! کجایند اهل بیت؟ آن‌هایی که می‌گویید: بدون آن‌ها تفسیر قرآن و سنت ممکن نیست، کجایند؟ کو کجایند؟... آخر عقل هم چیز خوبی است!.

[۸۴] ص ۲۱٩.