ادعای ۸۰- استسقاء عمر به کمک اهل بیت پیغمبر دلیل است بر جایز بودن وسیله گیری
در این جا اشاره کرده است به کار مشهور حضرت عمر که برای نمازِ طلب باران، عموی رسول الله را پیش نماز کرد... [٩۰].
جواب ما:
خبث باطن این مرد اجازه نداد که راه کج نرود و عوض آن که از کتب درجه یک ما نقل قول کند از ابن حجر مکی صوفی آورده است که دروغ و راست در آن جمع است. گویی این کتاب «صواعق محرقه» از کتب حدیث ماست.
جالب است بدانیم که ابن حجر این کتاب صواعق محرقه را در رد شیعهها نوشت و خیلی هم کوبنده نوشت اما شیعهها برای انتقام گیری از او نیمی از حرفهایش را نقل میکنند. و ابن حجر نیز، خود را پایبند نکرده که تنها حدیث درست بنویسد و همین کتابش را بیارزش کرده است.
القصه داستان این است که حضرت عمر به دعای عباس متوسل شد برای طلب باران...
و شیعه از شادی در پوست خود نمیگنجد؛ زیرا رفیق پیدا کرده است و این را دلیلی گرفته تا سر قبر امام رضا برود و از او بخواهد تا الله زن و خانه و ماشین و باران و برف، به او بدهد.
اما این قیاس باطل است. اگر رفتن بر سر قبر و توسل به آن جایز بود، قبر پیامبر کنار مردم مدینه بود، اما آنها به عموی [زندۀ] پیامبر متوسل شدند. در دعای باران باید عاجزانه دعا شود. پیرمردی چون عباس با آن ریش سفید مناسبتر بود تا عمری که سلطان نصف جهان بود. پیش نماز کردن عباس، دلیلی است بر تواضع عمر.
ما میگوییم: طلب دعا از زنده، جایز و حتی خوب است و دعا را زودتر اجابت میکند. حدیثی داریم که در آن رسول الله میگویند:
«هل تنصرون او ترزقون الا بضعفائکم»
«آیا گمان میکنید جز این است که به خاطر ضعیفانتان یاری میشوید و روزی میخورید؟»
این کجا و رفتن سر قبر رضا کجا؟ این قیاس باطل است مثل اینکه بت پرست، سجده برای بت را شبیه سجده مسلمانها بداند. آیا فرق مرده و زنده را درک نمیکنید؟ اینکه مثلِ سیاه وسفید و روز وشب واضح است.
[٩۰] ص ۲۲٩.