روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۴۰۲- علی در مقابل ظلم عمر سکوت کرد تا دین از بین نرود

ادعای ۴۰۲- علی در مقابل ظلم عمر سکوت کرد تا دین از بین نرود

دربارۀ علت سکوت علی می‌نویسد:

وقتی که فاطمۀ مظلومه، مأیوسانه به خانه برگشت در حالی که حقش را برده بودند، خطاب به امیرالمؤمنین نمود و عرض کرد:

«اشتمك شملة الجنين وقعدت حجرة الظنبن نقضت قادمة الاجدل فخانك ريش الاعزل هذا ابن ابي قحافه يبزني نحلة ابي وبلغة ابني – الخ – لقدا اجهر في خصاصي والفتية الدنی کلامي».

(کلامش طولانی است) مولانا علی تمام کلمات و خطابه‌اش را گوش داد تا فاطمه(سلام الله علیها) ساکت شد. آنگاه با مختصر جوابی بی‌بی را قانع نمود؛ از جمله فرمود: فاطمه ـ من در امر دین و احقاق حق تا آن جا که ممکن بود، کوتاهی نکردم. آیا مایل هستی که این دین مبین باقی و پایدار بماند و نام پدرت تا ابد در مساجد و مأذنه‌ها برده شود؟ گفت منتهای آمال و آرزویم، همین است.

فرمود: پس در این صورت باید صبر کنی؛ زیرا پدرت، خاتم الانبیاء، به من وصیت‌ها نمود و من می‌دانم که باید صبر نمایم والا قدرت دارم که دشمنان را خوار نمایم و حقت را بگیرم، اما بدان که آن وقت دین از بین می‌رود. پس از برای خدا و حفظ دین خدا صبر کن؛ زیرا ثواب آخرت برای تو بهتر است از حق غصب شده.

تمام حرفش در ۴ صفحۀ بعد کتابش همین است که اگر علی برای گرفتن حقش دست به شمشیر می‌برد، دین از بین می‌رفت!... [۵۰۰].

جواب ما:

در این جا متضاد سخن می‌گوید:

۱- زنده بودن نام محمد با از بین رفتن دین محمد چه سودی دارد که علی به خاطرش صبر کرد؟! حالا هم بهایی‌ها می‌گویند: محمد رسول الله است اما دستورات دینش را قبول نداریم. اگر قدرت به دست آن‌ها بیفتد، آیا باید صبر کنیم؟.

۲- تو می‌گویی که علی گفته است: « قدرت دارم که دشمنان را خوار نمایم، اما بدان که دین از بین می‌رود». یقین دارم این حرف را علی نگفته؛ بلکه یک عالم شیعه گفته است والا وقتی که دشمنان دین خوار شوند، دین هم از بین نمی‌رود. این را یک بچه هم می‌فهمد!!.

تازه یک سوال دارم: مگر حضرت فاطمه از نظر شما معصوم نیست، او خودش چراعلت سکوت علی نمی‌دانست در حالیکه تو میدانی و اگر بگویید عالم بر هر چیز نیست پس سر قبرش نروید و نگویید بچه‌ام مریض است یا فاطمه مدد....

[۵۰۰] ص ۸۳٩.