ادعای ۱۱۳- پیامبر پیشگویی کرده بود که مردم از فرمان علی سر میتابند
میگوید: اشارۀ پیامبر به علی که تو به من چونهارونی به موسی، اشارهای است لطیف به سرپیچی قوم محمد از فرمان علی. همانطور که قوم موسی از فرمانهارون سرپیچی کردند... [۱۲۸].
جواب ما:
میگوییم: این استدلال و دلیل درستی نیست که وقتی یکی را به دیگری تشبیه کردیم پس این را شاهد بگیریم که قصۀ زندگی آن دو یکسان است؛ بلکه باید وجه تشبیه را دید!.
حضرت محمد در تبوک علی را جانشین خود کرد و موسی در رفتن به میقات، هارون را جانشین خود نمود.
در قوم موسی سامری پیدا شد وهارون دچار مشکل بود تا موسی بر گشت. در قوم محمد سامری پیدا نشد و حضرت محمد که برگشت، همه چیز عادی بود! شرم آور است این گونه حرف زدنها.
بیایید فرقها را ببینیم:
۱- هارون قبل از موسی مُرد و علی بعد از پیامبر زنده بود.
۲- قوم موسی به خاطر نافرمانی از دستورهارون در دنیا قبل از آخرت گرفتار عذاب شدند اما قوم محمد در دنیا عزیز شدند.
سامریهای ساخته و پرداختۀ این داعی کذاب بر نصف دنیا حکومت کردند و تا امروز هم دارند بر دلها حکومت میکنند.
واقعاً آبرو ریزی است که آدم چنین سخنانی بگوید:
قرآن میگوید:
﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَۖ﴾[آل عمران: ۵٩]
«بدرستی که مثل عیسی چون مثل آدم است.»
حالا تو بیا نتیجه بگیر که شیطان عیسی را فریب داد؟ همانطور که شیطان آدم را فریب داد؟
حیا کن! حیا کن!.
بعد ای آدمی که دنبال شباهت میگردی، بگو ببینم: چرا در قرآن به صراحت آمده است: موسی،هارون را بر قوم خود خلیفه نمود.
چرا؟ چرا؟ در قرآن به صراحت نیامده است که حضرت محمد، علی را بر قوم خود خلیفه کرد؟ به صراحت که نیامده با اشاره هم نیامده است! یکبار هم اسم علی نیست و تو علی را تشبیه بههارون میکنی.
در حالی که ذکر داستان هارون مهمتر از داستان علی نیست. آن مربوط به گذشته و مربوط به دینی است که ملغی شده است و این مربوط به این دین رسمی در حال و آینده است.
میدانم با قرآن دشمنی. میدانم که آرزو میکنی ای کاش، میتوانستی آیات موضوع و ساختگی را در قرآن وارد کنی؛ همانطور که در احادیث داخل کردی، اما قرآن، حریم ممنوع باقی ماند تا سامریهای تاریخ را رسوا کند! و رسواتر کند!
جالب این است که از او پرسیده شد: چرا به صراحت دربارۀ خلافت علی نیست؟جواب داد:لطافت کنایه از صراحت بیشتر است! این را میگویند یک جواب دادن شکن! این را میگویند: جواب کافی و شافی!.
[۱۲۸] ص ۳۱۰.