ادعای ۴۶۵- اولی الامر باید منصوب و منصوص از جانب الله باشد
علاوه بر دلائلی که از خارج اثبات مرام مینماید، ظاهر آیه حکم میکند که اولی الامر کسی باید باشد که واجد جمیع صفات رسول الله باشد. الا ما خرج بالدلیل که آن مقام وحی و رسالت است.
و چون عالم به جمیع صفات بشر جز ذات پروردگار، کس دیگری نیست؛ پس حق انتخاب مخصوص به ذات او جل و علا میباشد. لذا در آیۀ شریفه برای فرق بین واجب و ممکن دو «اطيعوا»آورده است که میفرماید: اطيعو الله واطيعوا الرسول.خدا را اطاعت کنید به نحوی که او را واجب الوجود بالذات بدانید و آنچه از هستی صفات دارد از قبیل حیات و علم و حکمت و قدرت و غیر آنها از خود او و عین ذات او میباشد.
و اطاعت کنید پیغمبر را به نحوی که او را ممکن الوجود و عبدصالح و واجد جمیع صفات حمیده و اخلاق پسندیده بدانید که تمام آن صفات از جانب واجب الوجود به او افاضه شده است.
اما وقتی به معرفی اولی الامر میرسد، کلمه «اطيعوا» نمیآورد و فقط با یک واو عاطفه، اولی الامر را معرفی مینماید و در این «واو» لطیفه ایست که میخواهد به مردمان منور الفکر و روشن ضمیر بفهماند که اولی الامر کسی است که واجد صفات رسول خدا است مگر چیزی که به دلیلی فاقد آن است از قبیل نزول وحی و استقلال در ابلاغ رسالت و خلاصه آنچه رسول اکرم داشتند، اولی الامر نیز باید داشته باشد، مگر مقام رسالت و نبوت پس اطاعت اولی الامر از سنخ اطاعت رسول الله میباشد!.
حالا آیات را ببینید:
﴿قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ١٢٤﴾[البقرة: ۱۲۴]
خدای تعالی (به ابراهیم) فرمود: «من تو را امام و پیشوای خلق قرار دادم. ابراهیم عرض کرد این امامت و پیشوایی را به فرزندان من نیز، عطا خواهی کرد؟ فرمود: آری اگر صالح و شایستۀ آن باشند که عهد من (امامت) هرگز به مردم ستمکار نخواهد رسید».
﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ﴾[الأحزاب: ۶]
«پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها و زنان پیغمبر (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح) به حکم مادر مؤمنان هستند و خویشاوندان نسبی شخصی، بعضی بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدم هستند بر مؤمنان و مهاجران...».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ١١٩﴾[التوبة: ۱۱٩]
﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ٧﴾[الرعد: ٧]
«جز این نیست که وظیفه تو إنذار و ترسانیدن (از نافرمانی خدا) است و هر قومی را از طرف خدا راهنمایی است».
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ﴾[الأنعام: ۱۵۳]
«اینست راه راست که راه من است پس پیروی کنید از آن راه. و از راههای دیگر که موجب تفرقه شما از راه خدا میشود، متابعت نکنید».
﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ١٥٩﴾[الأعراف: ۱۵٩]
«و از میان قوم موسی فرقهای به حق هدایت میکنند و از باطل همیشه به حق باز میگردند (که مراد پیشوایان دین و ائمه معصومیناند)».
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ﴾[آل عمران: ۱۰۳]
«همگی به رشته دین خدا (و ولایت عترت طاهره) چنگ زنید و به راههای متفرق نروید.»
﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٧﴾[الأنبياء: ٧]
«از اهل ذکر (قرآن) (که خاندان محمد و آل محمد†اند) بپرسید اگر شما نمیدانید».
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾[الأحزاب: ۳۳]
«...جز این نیست که مشیت خداوند تعلق گرفته است که رجس و آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند».
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ٣٣ ذُرِّيَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ﴾[آل عمران: ۳۳-۳۴]
«به حقیقت خدا بر گزید آدم÷ و نوح÷ و خانواده ابراهیم÷ و خانواده عمران را بر جهانیان و فرزندان بعضی از آنها را بر بعضی دیگر...».
﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ﴾[فاطر: ۳۲]
«پس (از آن پیغمبران سلف) ما آنان را از بندگان خود بر گزیدیم (یعنی، محمد و عترت)».
﴿۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٣٥﴾[النور: ۳۵]
و بسیار آیات دیگر که وقت مجلس اقتضای ذکر تمامی آنها را ندارد تا آن جا که خطیب خوارزم در «مناقب» و امام احمد در «مسند» و حافظ ابو نعیم در «ما نزل من القرآن في علي»و حافظ ابوبکر شیرازی در «نزول القرآن في أمير المؤمنين»آوردهاند که رسول اکرم فرمود: ربع قرآن درباره ما اهل بیت نازل شده است.
و نیز حافظ ابو نعیم در «ما نزل من القرآن في علي»و احمد حنبل در «مسند» و واحدی در «اسباب النزول»و محمد بن طلحه شافعی در «مطالب السئول»و ابن عساکر و محدث شام در تاریخ خود و حافظ ابوبکر شیرازی در «نزول القرآن في امير المؤمنين»و محمد بن یوسف گنجی شافعی در «کفايت الطالب» [۶۲۲]و خواجه کلان سلیمان بلخی حنفی در «ينابيع الموده» [۶۲۳]از طبرانی نقل مینمایند از ابن عباس (حبرامت) که فرمود:
«نزلت في علي اکثر من ثلاثمائة آية في مدحه».
و به کتابهای «فرائد السبطين»حموینی و صحیح بخاری و مسلم و «سنن» ابی داود و «جمع بين الصحيحين»حمیدی و «مسند» امام احمد بن حنبل و «صواعق»ابن حجر و «شرف المصطفی»آقای خرگوشی! (این آقای خرگوشی دیگه کیه والله اگر بشناسیم!!) و «شرح نهج البلاغه»ابن ابی الحدید و «حلية الاولياء»حافظ ابو نعیم و «مفاتيح الاسرار»شهرستانی و «مناقب» خوارزمی و «فصول المهمه»مالکی و «شواهد التنزيل»حاکم ابو القاسم و «استعیاب» ابن عبدالبر و «سقيفه»جوهری و «ينابيع الموده»خواجه کلان حنفی و «مودة القربی»همدانی و «ما نزل من القرآن في علي»اصفهانی و «مطالب السئول»محمد بن طلحه شافعی و «نهايه»ابن اثیر و «کفايت الطالب»گنجی شافعی و «نزول القرآن في امير المؤمنين»ابوبکر شیرازی و «رقشة الصادی»سید ابی بکر بن شهاب الدین العلوی و غیره مراجعه نمایید و بادیدۀ تحقیق بنگرید تا حقیقت کشف گردد... [۶۲۴].
جواب ما:
امام مهدی را از غار سامرا و از پشت پرده غیب بیرون بیاور تا بر ما حکومت کند. اگر ما گفتیم نه؟
اولی الامر شما که منصوب مِنَ الله است از ترس اولی الامرهای زمینی ۱۳۰۰ سال است که پنهان شده است، خب بدون حکومت هم که نمیشود،.
اولی امرهای زمینی به زور خود را اولی الامر کردهاند! حالا ما چه کنیم! نمیشد در قرآن واضح نوشته میشد که علی اولی امر است تا تو خود و او را این قدر نپیچانی!.
ما میگوییم برای علی و اولادش دلیل قرآنی بیاور او آیهای درباره آدم و ابراهیم میآورد؛ بالاخره علی از فرزندان آدم است!.
یک روش شیعه همین است! یعنی، با بحثهای طولانی طرف مقابل را خسته و حیران میکند و این داعی هزار و اندی صفحه را با این استراتژی نوشته است!.
ما صحیح بخاری و صحیح مسلم را خواندیم در آن نه نام نقی را دیدیم نه تقی را نه امام عسکری را... و این آیات ربطی به علی ندارد.
ولی اگر ثابت شود علی اولی امر است باز امروز بیفایده است او که زنده نیست امام زمان هم که غایب است.
آخر میرسی به حرف ما و خودت رهبر انتخاب میکنی!!!!.
[۶۲۲] باب ۶۲. [۶۲۳] باب ۴۲. [۶۲۴] ص٩۸۲.