روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۴۳۲- رسول الله، ابوبکر را از امیری عزل کرد و علی را امیر حجاج کرد

ادعای ۴۳۲- رسول الله، ابوبکر را از امیری عزل کرد و علی را امیر حجاج کرد

جمهور امت و جمیع علماء و مورخان فریقین (شیعه و سنی) برآنند که چون آیات اول سوره برائت که نهمین سوره از قرآن مجید است در مذمت مشرکان نازل شد، خاتم الانبیاء ابی بکر را طلبید و ده آیه از اول سورۀ برائت را به او داد تا ببرد در مکۀ معظمه و موسم حج برای اهل مکه قرائت نماید. چند منزلی که رفت جبرئیل نازل شد و عرض کرد:

«يا رسول الله ان الله تعالى يقرئك السلام ويقول لا يؤدّي عنك الا انت او رجل منك».

«... اداء و ابلاغ رسالت احدی ننماید مگر خود یا مردی که از خودت باشد».

لذا پیغمبر علی را طلبید و مأمور به این امر بزرگ نمود و فرمود: می‌روی و هر کجا به ابی بکر رسیدی آیات برائت را از او می‌گیری و خودت ببر در مکه برای مشرکان اهل مکه قرائت کن.

علی حرکت کرد و در ذی الحلیفه به ابی بکر رسید. ابلاغ پیام رسول الله را نمود و آیات را گرفت و رفت در مکه در حضور عامۀ مردم رسالت رسول الله را ابلاغ نمود. آن آیات را بر اهل مکه قرائت نمود و بر گشت به خدمت آن حضرت در مدینه منوره.

بخاری در «صحیح» [۵۴۳]و عبدی در «جمع بین الصحاح السته» [۵۴۴]و بیهقی در «سنن» [۵۴۵]و ترمذی در «جامع» [۵۴۶]وابی داود در «سنن» و خوارزمی در «مناقب» و شوکانی در «تفسیر» [۵۴٧]و ابن مغازلی فقیه شافعی در «فضائل» و محمد بن طلحه شافعی در «مطالب السئول» [۵۴۸]و شیخ سلیمان بلخی حنفی در «ینابیع الموده» [۵۴٩]به طرق مختلف از روات و اکابر علمای عامه و محب الدین طبری در «ریاض النضره» [۵۵۰]و در «ذخایر العقبی» [۵۵۱]و سبط ابن جوزی در «تذکرة خواص الامه» [۵۵۲]و امام ابو عبدالرحمن نسائی (که یکی از ائمه صحاح است) در «خصائص العلوی» [۵۵۳]شش حدیث در این باب نقل نموده‌اند و ابن کثیر در «تاریخ کبیر» [۵۵۴]و ابن حجر عسقلانی در «اصاب» [۵۵۵]و جلال الدین سیوطی در «در المنثور» [۵۵۶]در تفسیر آیۀ اول از سوره برائت و طبری در «جامع البیان» [۵۵٧]و امام ثعلبی در تفسیر کشف البیان و ابن کثیر در «تفسیر» [۵۵۸]و آلوسی در «روح المعانی» [۵۵٩]و ابن حجر مکی متعصب در «صواعق» [۵۶۰]و هیثمی در «مجمع الزوائد» [۵۶۱]و محمد بن یوسف گنجی شافعی در «کفایت الطالب» [۵۶۲]و امام احمد حنبل در «مسند» [۵۶۳]و حاکم در «مستدرک» [۵۶۴]و کتاب مغازی [۵۶۵]در فضائل علی، این قضیه به طور متواتر نقل نقل کرده‌اند و همگی صحت آن را تصدیق نموده‌اند.

اگر از ابتدا این مأموریت را به علی می‌دادند، این امر عادی به نظر می‌آمد و فضل و کرامتی برای علی ثابت نمی‌شد. لذا برای اثبات مقام مقدس علی و حق تقدم او با کمی سن بر پیرمردان صحابه، ابتدا آیات را به ابی بکر می‌دهد بعد از اینکه چند منزل می‌رود علی را مأمور می‌نماید با این توضیح که جبرئیل از جانب رب جلیل مرا به این کار مامور نموده است و به صراحت گفته که خدا فرموده است:

«لن يؤدي عنك الا انت او رجل منك».

«اداء و ابلاغ رسالت احدی ننماید مگر خود یا مردی که از خودت باشد».

پس رفتن و برگشتن ابی بکر از وسط راه دلیلی بر اثبات مقام علی وحق تقدم او بر دیگران می‌باشد و ابلاغ رسالت حق تعالی؛ یعنی، نبوت و خلافت ربطی به پیری و جوانی ندارد؛ زیرا هزار نکتۀ باریکتر از مو این جاست. اگر پیر مردی و سیاستمداری برای ابی بکر امتیازی محسوب می‌شد، نبایستی از چنین امر مقدسی عزل می‌گشت و حال آنکه ابلاغ رسالت مخصوص پیغمبر و خلیفۀ او می‌باشد.

سنی مناظره گر یک دروغ می‌گوید:

در بعضی اخبار از ابوهریره نقل نموده‌اند که علی (کرم الله وجهه) مأمور گردید که با ابی بکرسبه مکه بروند تا ابی بکر مناسک حج را به مردم ارائه دهد و علی آیات سورۀ برائت را قرائت نماید. پس هردو در ابلاغ رسالت با هم مساوی بودند.

و شیعه جواب می‌دهد:

اول، این خبر از مخترعات بکریون است و دیگران نقل ننمودند. دوم، اخبار عزل ابی بکر و ارسال علی برای ابلاغ رسالت به مکه مورد توافق امت است. و در صحاح مسانیدِ ملل موافق و مخالف با اسانید آشکار و مشهور به حد تواتر ثابت می‌باشد.

بدیهی است تمسّک به صحاح احادیث کثیره مستفیضة الاسانید، متفق علیه جمهور امت است و اگر خبر واحدی معارض صحاح کثیره باشد، خود بهتر می‌دانید که به قاعده محدثان و اصولیین ترک و طرح آن واجب می‌باشد. اگر آن خبر واحد صحیح هم باشد، مظنون است. پس ترک معلوم برای خبر مظنون جایز نیست.

پس خبر عزل ابی بکر و نصب علی و برگشتن ابی بکر به مدینه با حال حزن و گفتگوی پیغمبر با او و دلداری دادن به او که امر خدا چنین بود، از مسلمات خبریه می‌باشد... [۵۶۶].

جواب ما:

تو پی در پی دروغ می‌گویی به این امید که شاید یکی از این دروغ‌ها بر ما کارگر افتد! این کتاب بخاری!! کجایش نوشته است که پیامبر ابوبکر را عزل کرد؟ بر عکس، علی در حج تحت فرمان ابوبکر بود و پشت سر او نماز خواند؛ اما اعلان خبر توسط علی به خاطر اهمیت موضوع بود. رسم بر این بود که اعلان اخبار مهم توسط خود شخص یا فردی از خاندان او خوانده شود و این خبر غدقن شدن حج، برای مشرکان خیلی مهم بود و پیامبر چون خودشان حضور نداشتند، پسر عمویش را فرستاد تا بخواند و کسی منکر نیست که علی پسر عموی پیامبر بود، اما مراسم حج را علی تحت فرمان ابوبکر انجام داد.

حالا بگو ببینم، چرا پیامبر دشمن علی را امیر حجاج کرد تا بعد مجبور شود بر کنارش کند؟! در ضمن، ما قبول نداریم که بر کنار کرده است، این بهانه‌ای است برای ما تا فضیلتی را برای ابوبکر ثابت کنیم. چرا پیامبر با این تصمیم‌ها شما را به زحمت ‌انداخته است؟ چرا اول نصب کرد تا بعد عزل کند؟!

[۵۴۳. - جزو ۵ و ۴. [۵۴۴. - جزو ۲. [۵۴۵. - ص ۲۲۴ و ٩. [۵۴۶. - ج۲، ص ۱۳۵. [۵۴٧. - ج۲، ص ۳۱٩. [۵۴۸. - ص ۱٧. [۵۴٩. - باب ۱۸. [۵۵۰. - ص ۱۴٧. [۵۵۱. - ص ۶٩. [۵۵۲. - ص ۲۲. [۵۵۳. - ص ۱۴. [۵۵۴. - ج۵، ص ۳۸ . ج٧، ص ۳۵٧. [۵۵۵. - ج۲، ص ۵۰٩. [۵۵۶. - ج۳،ص ۲۰۸. [۵۵٧. - ج۱۰، ص ۴۱. [۵۵۸. - ج۲، ص ۳۳۳. [۵۵٩. - ج۳، ص ۲۶۸. [۵۶۰. - ص ۱٩. [۵۶۱. - ج ٧، ص ۲٩. [۵۶۲. - باب ۶۲، ص ۱۲٩. [۵۶۳. - ج۱، ص ۱۵۱ و ۳. ج ۳، ص ۲۸۳. ج ۴، ص ۱۶۵ و ۱۶۴. [۵۶۴. - ج۲، ص ۵۱. [۵۶۵. - ج ۶، ص ۳۳۱. [۵۶۶. - ص ۸٩۱.