ادعای ۳۲۵- حدیث ام سلمه راجع بحریرۀ فاطمه(علیهاالسلام) و نزول آیه تطهیر
مینویسد: در کتاب مسلم آمده است که ام سلمه میگوید: «رسول اللهصدر منزل من بود که دخترش با غذایی داخل شد! پیامبر فرمود: برو شوهر و دو پسرت را بیاور! فاطمه رفت آنها را آورد و پنج نفری مشغول خوردن غذا شدند که جبریل آمد و این آیه نازل شد! آنگاه حضرت محمد عبا را بر سر فاطمه و علی و حسن و حسین کشید و گفت:
ای الله، اینها اهل بیت و عترت من هستند. رجس و پلیدی را از ایشان دور گردان و پاک نما آنها را پاک کردنی. ام سلمه گفت: یا رسول الله، من هم با شما هستم. گفت: تو بر خیر هستی (منظور رسول این بود که باوجود اینکه زن خوبی هستی، اما رتبۀ اهل بیت مرا نداری و از زمره آنها نیستی)... [۴۰۱]».
جواب ما:
در حدیث دست بردهای و الفاظ را به قول خودت کم و زیاد کردهای! معنی حدیث این است که ام سلمه چون که محرم حضرت علی نبود، نباید داخل عبا میشد! لذا رسول فرمود: تو بر جایت باش و بعد از رفتن علی داخل عبا شد. مگر تو ای داعی، نمیخواهی از کتابهای ما شاهد بیاوری.خب این هم کتاب!.
حالا ای خواننده این شما و این حدیثها از ترمذی و کتاب احمد بن حنبل.
در سنن ترمذی به این الفاظ آمده است:
«عن عمر بن أبي سلمة ربيب النبيص قال لما نزلت هذه الآية على النبيص ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾في بيت أم سلمة فدعا فاطمة وحسنا وحسينا فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره فجلله بكساء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا قالت أم سلمة وأنا معهم يا نبي الله قال أنت على مكانك وأنت على خير.»
«عمر بن ابی سلمه میگوید: وقتی آیه انما... نازل شد، ایشان در خانه مادرم، ام مومنین ام مسلمه، بودند. پس فاطمه و نوهها و دامادش را خواست و آنها آمدند. فاطمه و حسن و حسین را با عبا پوشاند و علی در پشت سرش بود! او را هم با عبا پوشاند و گفت: اینها اهل بیت من هستند. یا الله آنها را از پلیدی پاک کن. ام مسلمه گفت: یا رسول اللهص، من با آنها هستم. فرمود: در جای خود باش. تو به خیر هستی! (چون علی نامحرم بود، فرمود که بر جای خود باش)».
در مسند احمد شماره ۲۶۵٩۶، شهر بن حوشب از ام سلمه نقل میکند:
«شهر بن حوشب قال سمعت أم سلمة زوج النبيص: حين جاء نعى الحسين بن على لعنت أهل العراق فقالت قتلوه قتلهم الله غروه وذلوه لعنهم الله فإني رأيت رسول اللهص جاءته فاطمة غدية ببرمة قد صنعت له فيها عصيدة تحمله في طبق لها حتى وضعتها بين يديه فقال لها أين بن عمك قالت هو في البيت قال فاذهبي فادعيه وائتني بابنيه قالت فجاءت تقود ابنيها كل واحد منهما بيد وعلى يمشى في أثرهما حتى دخلوا على رسول اللهص فأجلسهما في حجره وجلس على عن يمينه وجلست فاطمة عن يساره قالت أم سلمة فاجتبذ من تحتى كساء خيبر يا كان بساطا لنا على المنامة في المدينة فلفه النبيص عليهم جميعا فأخذ بشماله طرفي الكساء وألوى بيده اليمنى إلى ربه عز وجل قال اللهم أهلي اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا اللهم أهل بيتي اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا اللهم أهل بيتي اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا قلت يا رسول الله ألست من أهلك قال بلى فادخلي في الكساء قالت فدخلت في الكساء بعد ما قضى دعاءه لابن عمه على وابنيه وابنته فاطمةش».
«شهر بن خوشب از ام سلمه نقل میکند که وقتی خبر قتل حسین آمد ام سلمه اهل عراق را لعنت کرد و گفت: کشتندش! الله بکشد شان. من دیدم که فاطمه با ظرف غذایی که برای رسول الله درست کرده بود به خانه ما آمد و گذاشت پیش روی رسول. رسول الله فرمود: کجاست پسر عمویت؟ گفت: در خانه است. فرمود: برو بیاورش و دو پسرت را هم بیاور. رفت و دو پسرش را آورد و دست هردو را گرفت و علی پشت سرش بود و داخل شدند! و علی در یک طرف فاطمه در طرف دیگر علی و دو پسر در جلوی رسول نشستند. و رسول کسایش ر از زیر من کشید و آنها را پوشاند و گفت: یا الله اینها اهل بیت من هستند از پلیدی پاکشان فرما! گفتم: ای رسول الله، من زنت نیستم؟ من اهل بیت تو نیستم؟! فرمود: بله هستی؛ پس در عبا داخل شو! ام سلمه میگوید: من هم در زیر عبا رفتم اما بعد از آنکه دعایش برای پسر عمو و دختر و نوهایش تمام شد!»
البته ما میگویم این حدیث ضعیف است! ما که شیعه نیستیم! تا حدیث مطابق مذهب خود بسازیم! اما نقل احادیث در کتب ما بهترین دلیل بر حق بودن مذهب ماست! ما اگر با علی دشمن بودیم، این حدیثها در کتاب ما نبود.پس ما قاضی بیطرف هستیم.
ما چه میگوییم:
ما میگوییم این روشنتر از آفتاب است که زنان پیامبر، اهل بیت او هستند. قرآن و احادیث زیادی این را میگویند.
انا برای اینکه مبادا افرادی که با علی دشمن بودند، نگویند: علی و فاطمه اهل بیت نیستند؛ نوه دختری اهل بیت نیست؛ ما با صداقت تمام در کتب خود فرموده رسول را ضبط کردیم که ایشان را اهل بیت میداتتد.
[۴۰۱] ص ۶٩۱.