ادعای ۲۸۰- صحابه در حدیبیّه فرار کردند
مثلاً در قضیۀ حدیبیه، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و سایر مورخین خودتان مینویسند: بعد از قرارداد صلح اکثر صحابه و عمر بن الخطاب عصبانی بودند و با رسول اکرم معاتباتی نمودند که ما راضی به صلح نبودیم و میخواستیم جنگ کنیم؛ چرا صلح نمودید؟ حضرت فرمود: اگر میل به جنگ دارید مختارید. پس حمله کردند و چون قریش آماده بود به حمله آنها جواب متقابل دادند و چنان از کفار شکست خوردند که در موقع فرار نتوانستند مقابل پیغمبر هم بایستند؛ از آن جا هم فرار نمودند و به صحرا رفتند.
حضرت، به علی فرمود: شمشیر بردار و جلوی قریش را بگیر. همین که قریش علی را در مقابل خود دید، بر گشتند. آنگاه اصحاب فراری کم کم مراجعت نمودند و چنان از عمل خود خجل و شرمنده بودند که عذر خواهی کردند... [۳۵۳].
جواب ما:
آیا دارد فکاهی مینویسد؟!!.
این داستان خیالی را شیعۀ غالی، ابن ابی الحدید نقل کرده است! حال معلوم شد که ۲۰ جلد کتابش محتوی چه معلومات دست اولی است! اما این حرفم نیست. من در این جا میخواهم یک معادله ریاضی به کار ببرم.
طبق داستان تو ما سه فرمول داریم:
۱- قریش قویتر از عمر و باقی صحابه است.
۲- قریش ضعیفتر از علی است.
بنابراین، وقتی قریش قویتر از عمریان بودند و علی در همان زمان از قریش قویتر بود. کاملاً واضح است که
۳- علی از عمریان قویتر بود.
خب ای...، عمریان با آن ضعف چگونه حق علی را خوردند و او را بستند و زنش را زدند و بچهاش را کشتند؟!.
[۳۵۳] ص ۶۲٩.