روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۳۸۲- قرآن می‌گوید: صیغه حلال است

ادعای ۳۸۲- قرآن می‌گوید: صیغه حلال است

مناظره گر سنی میپرسد: چگونه ممکن است خبر ایمان آوردن ابو طالب برعکس شود؟! داعی می‌گوید: این تازگی ندارد خیلی از دستورات اسلام عوض شدند؛ از جمله قانون متعه که حکم قرآن مجید و مورد اتفاق فریقین (شیعه و سنی) و در زمان رسول اکرم شایع و مشروع بود. حتی در دورۀ خلافت ابی بکر و قسمتی از زمان خلافت عمر بن الخطاب هم درمیان امت جاری بود؛ فقط با یک کلام خلیفه عمر که گفت: متعتان کانتا علی عهد رسول الله انا احرمهما واعاقب عليهما.

دو متعه که در زمان پیغمبر بود من آن‌ها را حرام نمودم و عقاب می‌نمایم عمل کنندگان به آن را.

به کلی حرام گردید؛ یعنی، حلال خدا، هزار و سیصد سال است که حرام گردید! چنان این کلام عمر از زمان خلافت او به بعد تقویت شد و بدون دلیل بر خلاف نص صریح قرآن مجید و عمل رسول اکرم و صحابه آن حضرت با اطاعت کور کورانه پیروی شد که حقیقت اولیۀ خود را از دست داد... [۴۶۸].

دلائل بر این معنی بسیار است: دلیل اول، قرآن مجید و سند محکم آسمانی است که در آیه ۲۴ از سوره نساء به صراحت می‌فرماید: ﴿فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فَ‍َٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةٗۚ[النساء: ۲۴]

«... و زنانی را که متعه کرده‌اید مهرشان را به آن‌ها به عنوان فریضه‌ای بدهید...»

چون اساس دین، قرآن مجید است، لذا هر حکمی که در قرآن به آن امر شده است، ناسخ آن هم باید در قرآن یا به لسان خاتم الانبیاء باشد. بفرمایید در کجای قرآن این حکم نسخ شده است.

جواب ما:

این هم یک دروغ از سلسله دروغ‌های شماست. عمر هرگز نمی‌توانست حلال را حرام و حرام را حلال کند.

این آیه هم ربطی به متعه ندارد و به دنبال آیات ازدواج دایم است! چگونه در وسط آیات واضح، یک آیه مبهم می‌آید؟ ازدواج نتایجی دارد؛ از جمله بچه‌ای به وجود می‌آید، مسأله ارث و عِدّت پیش می‌آید. الله همه این‌ها را دربارۀ ازدواج دایم توضیح داده است. اگر این آیه دربارۀ ازدواج موقت باشد، چرا درباره ارث و عده و طلاق و جدایی آن آیه‌ای نازل نشده است؟ این ازدواج را هرگز اسلام وضع نکرد.البته در جاهلیت بود و پیامبر منع کردند.

یک دلیل ما برای رد متعه و ازدواج موقت این است که این نوع ازدوج، آیه ۳ از سوره نساء را باطل می‌کند:

﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تُقۡسِطُواْ فِي ٱلۡيَتَٰمَىٰ فَٱنكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ مَثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۖ فَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تَعۡدِلُواْ فَوَٰحِدَةً أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَلَّا تَعُولُواْ٣[النساء: ۳]

در این آیه آمده است که مرد حق ندارد بیش از ۴ زن بگیرد.

این‌ها می‌گویند: بله درست است؛ اما آن، ازدواج دائم است! و این، موقت!.

ما می‌گوییم که هر ازدواج دائمی، موقت است. معمولاً ۵۰ سال، عمر یک ازدواج دائم است!.

و باز می‌گوییم هر ازدواج موقتی هم دائم است! زیرا می‌توانی زنی را ٩٩ ساله صیغه کنی می‌توان زنی را مادام العمر صیغه کرد.

با استفاده از این قانون فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه و دیگران توانستند آیه ۳ از سوره نساء را باطل کنند و تا ٩۰۰ زن دائمی را تحت نام موقت در حرم سراهای خود جمع کنند.

عیب دیگر اینکه این زن‌های به ظاهر موقت اما در عمل همیشگی، حق شب ندارند؛ یعنی، لازم نیست که مرد دربارۀ آن‌ها عدالت داشته باشد، اگر خواست می‌تواند هیچ شبی پیش آن‌ها نرود و بر عکس. این مسأله، یک آیه دیگر قرآن را که امر به عدالت بین زنان می‌کند، باطل می‌کند.

و معلوم است که نو که آمد به بازار، کهنه شود دل آزار. اجبار و تعهدی هم نیست. پس قانون عدل هم با ازدواج موقت باطل می‌شود!

اگر بگویید این چیزها دربارۀ کنیز هم هست؛ می‌گوییم: درست است؛ اما کنیز مثل مال و کالا است و حق طلاق و جدایی ندارد در حالی که زن موقت مثل مال یا کالا نیست و کاملاً حیثیت یک زن آزاد را دارد و مثل کنیز نصف مجازات بر او نیست؛ بلکه مستحق تمام مجازات می‌شود. و مرد مجبور است مراعات حالش را بکند مثل یک زن دایم تا او را از دست ندهد در حالی که کنیز از خدمتکار هم کم ارزش‌تر است! و شیعه هم می‌گوید: زن موقت، حیثیت زن آزاد را دارد و می‌تواند از مرد جدا شود!.

[۴۶۸] ص ٧٩۸.