ادعای ۲۲۳- ابو سفیان پس از اسلام کافر شد
از زمان خلافت خلیفۀ سوم، عثمان بن عفان، که دست بنی امیه باز شد و زمامدار امور شدند و أبوسفیان لعین که در آن موقع کور شده بود، دستش را گرفتند و به مجلس آوردند و با صدای بلند گفت: یا بنی امیه، «تداو لو الخلافة فانه لا جنة ولا نار».
ابو سفیان فامیل خود را تشجیع میکند به اینکه دولت بیپایان خلافت را دست به دست دهید؛ زیرا بهشت و دوزخی در کار نیست (یعنی، دروغ است).
و نیز، گفت: یا بنی امیه، «تلقفوها تلقف الکرة فوالذي يحلف به ابو سفيان مازلت ارجوها لکم ولتصيرن الی صيبانکم وراثة».
یعنی: «ای بنی امیه، بکوشید و خلافت را مانند گوی به چنگ آورید. سوگند به آن چیزی که [همیشه] قسم میخورم (مراد بتها است که همیشه به آن قسم میخوردند) پیوسته طالب و شایق یک همچو سلطنت و پادشاهی برای شما بودهام. شما هم آن را نگهبان باشید تا به اولاد خود برسانید... [۲۸۶]».
جواب ما:
این از آن دروغهایی است که حتی در قوطی عطارهایی مثل سلیمان بلخی و ابن ابی الحدید و گنجی و ابن طلحه و ابن صباغ و سبط ابن جوزی هم پیدا نمیشود! گویا این، از اختراعات اسلاف داعی است!.
این دروغی بیش نیست. مردم مکه به همراه ابو سفیان از سال هشتم که مسلمان شدند به اسلام و عهد خود وفا کردند. در روز وفات رسول، قبایل عرب شورش کردند اما اهل مکه نه تنها همراه قبایل عرب شورش نکردند و با آنها همراه نشدند؛ بلکه به طرفداری از مهاجران و انصار شمشیر زدند و پسر ابو سفیان(یزید بن ابو سفیان) در جنگ با کفار شام شهید شد. داعی از اسلاف خود یک نفر را نشان بدهد که در جنگ با کفار روس مرده باشد. وقتی روسها شمال ایران را فتح میکردند، اسلاف داعی داشتند برای فتحعلی شاه ـ که او را در صفحۀ ۱۰۰ کتابش او را شاهنشاه نامید ـ فتوای جایز بودن صیغه تا ٩۰۰ زن جوان را صادر میکردند و به برکت فتوای اسلافش، فتحعلی شاه این زنان نگون بخت را یک بار یا دوبار مصرف میکرد و تا آخر عمر در حرمسرا زیر سایۀ قانون شوم صیغه حبس مینمود.
بعد این مرد از خاندان بنی امیه بدگویی میکند! البته بیشک قاتلان حسین بد بودند؛ اما این ربطی به ابن سفیان و ابو سفیان ندارد. اگر ابوسفیان با پیامبر جنگید، بعد مسلمان شد و پیش رسول محترم بود. حتی پیامبر (در فتح مکه) فرمود:
هر کس در کعبه باشد در امان است. هر کس در خانۀ ابوسفیان باشد، در امان است.
امیر معاویه نیز، اگر با امیر المومنین علی جنگید، نباید عملکرد ۲٧ سالۀ او را در خدمت به اسلام و گسترش اسلام فراموش کنیم.
[۲۸۶] ص ۵۳۶.