ادعای ۲۰۱- در انتخاب خلیفه عجله کردند؛ چون از عکس العمل مخالفان میترسیدند
به یقین بدانید که علت تعجیل در عمل، آن بود که میدانستند اگر صبر کنند تا تمام مسلمانها حاضر شوند یا لااقل اکابر اردوی اسامه بن زید و بزرگان صحابۀ حاضر در مدینه و بنیهاشم و غیره حاضر شوند و در شور شرکت نمایند، حتماً در میان اشخاصی که اسم برده میشد، نام علی هم به میان میآمد و اگر نام علی یا عباس در آن مجمع برده میشد، طرفداران حق و حقیقت با دلایل واضحی که در دست داشتند، کلاه آنها را پشت معرکۀ سیاست میانداختند. لذا عجله نمودند تا بنیهاشم و کبار صحابه به غسل و کفن و دفن پیغمبر مشغولند، آنها نیز، کار خود را انجام دهند و أبی بکر را دو نفری به خلافت برسانند. چنانکه کردند و تا امشب آقایان نامش را اجماع مسلمین میگذارند.
جواب ما:
اول، تو خودت الآن گفتی که ابوبکر خبر نداشت و عمر با شتاب آمد که چرا نشستهای بیا که انصار غوغا کردهاند!! پس نه عمر توطئهای از پیش ساخته داشت نه ابوبکر (به اعتراف خودت).
دوم، مگر علی به گفتۀ شما بلافاصله بعد از وفات پیامبر عهده دار امر امت نشد؟ پس او سستی کرد و عوض آنکه مواظب حرکات دشمنان باشد و امور مهم را انجام دهد، به غسل و کفن پیامبر سرگرم است؟! حتی چند تا مامور هم بیرون نگذاشته است تا مبادا کسی کودتا کند. این هم از امام غیب دان شما! همان عمر غیب ندان (بگفته شما) بهتر بود چون حواسش به این طرف و آن طرف بود تا نظم به هم نخورد.
عقیدۀ تو مثل یک لحاف کوتاه است. سرت را میپوشانی پایت معلوم میشود؛ پایت را میپوشانی سرت معلوم میشود!.