سوال ۲۰:
جناب قزوینی و مراجع مدعی تشیع مرتب به صحابه ایراد میگیرند و میگویند اینها در زمان زنده بودن پیامبر جنیز با او مخالفت داشتهاند و به مواردی اشاره میکنند همچون نتراشیدن سرها در حج توسط صحابه و یا نخواندن نماز بطور شکسته که برخی قصد داشتهاند آن را بطور کامل بخوانند و غیره...، و پس از ذکر این موارد میگویند بنابراین صحابه پس از رحلت پیامبر جآسانتر دستورات او را اجرا نمیکردهاند و غصب خلافت علی نیز از همین موارد است!!! حال سوال ما از این مراجع مدعی تشیع این است که چنانچه به قول شما صحابه از مخالفت با پیامبر جوحشتی نداشتهاند و اینکار را به راحتی انجام میدادهاند، پس چطور در موارد کم اهمیتی چون نتراشیدن سر و نخواندن نماز بطور شکسته، مخالفت داشتهاند ولی در مسئله مهم جانشینی و خلافت (به زعم شما) میبینیم که در غدیر خم هیچگونه مخالفتی به عمل نمیآید و حتی خود شما دائم به تبریک گفتن عمر در غدیرخم اشاره میکنید (که خطاب به علی گفته: یا ابا الحسن! تبریک، تبریک! از این به بعد تو مولای من و مولای هر زن و مرد مؤمنی گردیدی). شما بسیاری از صحابه را دارای نفاق میدانید و حتی دشمنی ایشان با حضرت علی و پیامبر جرا بخاطر همان مسئله خلافت میدانید. خوب طبق این عقاید ضاله پس چرا ایشان در غدیر خم مخالفتی نکردهاند و همین امر نشان میدهد که در غدیر موضوع خلافت مطرح نبوده است و چنانچه ایشان در برابر سخن نبی اکرم جعصبانی میشدند و عکس العمل نشان میدادند و مخالفت میکردند، ما میگفتیم پس لابد همان موضوع خلافت مطرح بوده که ایشان ناراضی شدهاند، ولی وقتی ما میبینیم عمربن خطاب که از نظر شما دشمن درجه یک خلافت و اهل بیت بوده است میآید و به علی تبریک میگوید، پس مطمئن میشویم که ادعای شما باطل اندر باطل است و چطور به زعم شما همین عمر در لحظات آخر زندگی پیامبر جمیآید و با مکتوب شدن جانشینی علی مخالفت میکند، ولی از آن طرف در غدیرخم تبریک میگوید؟! چرا در غدیرخم مخالفت نمیکند؟! آیا تا کنون مذهبی به این مسخرگی دیده بودید؟