حدیث پنجاه و هفتم:
حدیث ابوذرسکه گفته است: که پیامبر جفرموده است: علی دروازهی علم من است و او هرآنچه برای امت به آن ارسال شدهام تبیین مینماید، محبت و دوست داشتن او ایمان و بُغض او نفاق است. در [کنز العمال: ۳۲۹۸۱] ذکر شده است و آن را به دیلمی نسبت داده است، و به ضعف آن تصریح ننموده است زیرا ضعف با نسبت دادن آن به دیلمی آشکار و معلوم است، زیرا سخن او را در مقدمه [کنز العمال: ۱/۱۰] نقل نمودیم که به هرآنچه در مسند الفردوس به دیلمی نسبت داده شده است با نسبت به وی از بیان ضعف حدیث بینیاز میگردیم، و این حدیث در [مسند الفردوس، دیلمی: ۴۰۰۰] وارد شده است، ولیکن اسنادی برای آن نقل ننموده است و سیوطی در [اللآليء الـمصنوعة: ۱/۳۳۵۹] اسناد آن را از طریق ناشناختههایی نقل نموده که از محمد بن علی بن خلف عطار از موسی بن جعفر بن ابراهیم از عبدالمهیمن بن عباس از پدرش از جدش سهل بن سعد از ابوذر روایت نموده است. طریق مورد اشاره بسیار بیاساس است و بالاتر از مجاهل آن در اسناد آن محمد بن علی عطار است که ابن عدی او را مورد اتهام میداند و عبدالمهیمن بن عباس ضعیف است. و بخاری و ابو حاتم درباره او میگوید: او منکر الحدیث است، مازجی گفته است: او دارای نسخههای روایتی از پدرش از جدش میباشد که در آن روایات منکر است. باید گفت: یعنی حدیث علی÷-غیر از کذابین و مجهولین- تنها شریک القاضی روایت نموده که او نیز به علت سوء حفظ وی قابل احتجاج نیست. اما غیر از شریک میتوان دارای اسناد میباشند که به عنوان مُتابع قابل قبول باشند و حدیث مذکور علاوه بر طریق محمد بن عمر بن رومی -در اسناد سابق نه در طریق شریک- نیز روایت شده است که اولین طریق آن نزد ابو نصح در [الحلیة: ۱/۶۴] از ابو احمد محمد بن احمد جرجانی، از حسن بن سفیان از عبدالحمید بن بحر از شریک روایت شده است، ولی در اسناد آن سوید بن غفله ساقط شده است و همچنانکه سیوطی به نقل از دارقطنی گفته علاوه بر سوء حفظ شریک، اگر به عنوان انقطاع به شمار نیاید حداقل علت قادحه محسوب میگردد، و در آن علت (قادحه) سوم دیگری است، که از این علت قویتر است، زیرا همچنانکه ابن حبّان به نقل از ابن عدی گفته و ذهبی هم به گفته آنان اقرار نموده عبدالحمید بن بحر که از شریک روایت مینماید. در اسناد حدیث ضعیف میباشد.