آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

سوال ۷۹:

سوال ۷۹:

مراجع رافضی بر این باورند که کسانی چون ابوبکر و عمر قصد غصب خلافت و گرفتن آن را از علی داشته‌اند و به هر طریق ممکن علی را از خلافت دور و محروم می‌کرده‌اند!!! ما می‌پرسیم اگر اینگونه است پس چرا حضرت عمر در شورای شش نفری، حضرت علی را نیز قرار می‌دهد؟ اگر قصد و نیت ایشان این بوده که علی همیشه و به هر طریق ممکن از خلافت دور باشد، پس نمی‌بایست او را در چنین شورایی قرار دهند و به هرحال حضور او احتمال به دست‌گیری خلافت را داشته است. تازه از دیدگاه شیعه حضرت علی بالاترین علم و نبوغ را داشته و حتی دارای علم غیب و عصمت بوده است. یعنی حتی در زندگی عادی و روزمره خویش هم ذره‌ای خطا نمی‌کرده است، چه برسد به جایی به این مهمی که موضوع خلافت الهی مطرح بوده است. پس موارد حیله‌گری و توطئه و یکی شدن دیگران در شورا و غیره .... همگی مردود می‌شوند و اگر امامی معصوم و دارای علوم غیبی و مقام امامتی که از نبوت هم بالاتر است نتواند در برابر عده‌ای که فاقد این صفات هستند پیروز شود، پس چگونه می‌خواهد از عهده زمامداری و مشکلات فراوان آن برآید؟ و چگونه می‌تواند امت اسلامی را هدایت کند؟ و اگر بگویید خواست و اراده خداوند بر این نبوده، باید گفت که لطیفه بامزه‌ای را بیان کرده‌اید، چون چطور خداوند امامی را که خود منصوب کرده یاری نمی‌کند و چطور نمی‌خواهد او به منصب خویش برسد؟! و اگر خداوند در شورا و در جایی به این پیش پا افتادگی به این امام یاری نرسانده، پس آیا در دوران خلافت و مشکلات فراوان زمامداری یاری می‌رسانده است؟! امامی الهی که در ابتدای ماجرا از کمک‌های غیبی محروم شده، پس بعد از به دست گرفتن خلافت می‌خواسته چکار کند؟! و اگر بگویید علی همه چیز را می‌دانسته ولی راضی به رضای خداوند شده است، باید بگوییم که این سخن نیز بی‌معناست، چون شرکت در شورایی که بخاطر گمراهی و فریب امت بوده، گناه است و بطور حتم نمی‌بایست در آن شرکت می‌جسته است تا در فریب مردم سهیم شود و مردم حضور او را نوعی مهر تایید تلقی کنند و راضی به رضای خداوند شده یعنی چه؟ شما از طرفی می‌گویید خواست و دستور الهی بر امامت و خلافت علی استوار بوده، ولی ناگهان در اینجا می‌گویید خواست خداوند عوض شده است؟!! اینکه می‌گویید مردم و امت نیز می‌بایست این امام الهی را بخواهند سخنی بی مورد است، چون حجت الهی (همچون انبیاء) می‌بایست ظاهر شود و وظیفه خود را انجام دهد تا برای هیچ کس بهانه‌ای باقی نماند و اصلا وظیفه امام، هدایت مردم و امت گمراه است نه اینکه چون مردم او را نمی‌خواهند، او نیز قهر کند و برود و می‌بایست از تمامی نیروها و امدادهای غیبی خود جهت گرفتن خلافت و هدایت مردم استفاده کند و بطور حتم خداوند نیز می‌بایست او را یاری کند و چطور شما در جایی دیگر می‌گویید مردم خود گمراه نبوده‌اند بلکه به خواص خود (همچون همین افراد حاضر در شورا) نگاه کرده‌اند و گمراه شده‌اند و این خواص گناه بیشتری دارند که مردم ساده و بی‌خبر را فریب داده‌اند و گمراه نموده‌اند، بنابراین ما نیز می‌گوییم که علی می‌بایست در مقابل این خواص پیروز می‌شده تا جلوی گمراهی مردم توسط ایشان را بگیرد و آیا خود علی جزء خواص نبوده است؟! شما که او را برترین خواص می‌دانید، پس می‌بایست به هر طریق پیروز می‌شده است.