حدیث پنجاه و پنجم:
حدیث حسن بن علیب: که از پیامبر جروایت نموده، فرمود: «سرور و سید عرب (علی) را فرا خوانید» عائشهلگفت آیات شما سرور و سید عرب نیستی؟ فرمود: من سرور فرزندان آدم میباشم و علی سرور عرب است، و چون علی آمد پیامبرجنزد انصار فرستاد، نزد پیامبر جآمدند و فرمود: ای جماعت انصار، آیا شما را بر چیزی راهنمائی کنم که اگر به آن تمسک جوئید هرگز بعد از آن گمراه نشوید؟ گفتند: آری ای رسول خدا، فرمود: علی را همچون من دوست بدارید و او را همچون من احترام نمائید، همانا جبرئیل مرا به آنچه به شما گفتم دستور داده است. [طبرانی، الکبیر: ۲۷۴۹ و ابو نعیم در الحلیة: ۱/۶۳] آن را از طریق محمد بن عثمان بن اَبی شیبه از ابراهیم بن اسحاق صینی، از قیس بن ربیع از لیث ابن ابی سلیم از ابن ابو لیلی -یا ابی لیلی- از حسن بن علی روایت نمودهاند - حدیث باطل و منکری است و اسناد آن واهی و در آن علل ضعفی است که عبارتند از: اول: محمد بن عثمان بن ابی شیبه: با وجود علم و شناخت او به حدیث مورد انتقاد است، و برخی او را تکذیب نمودهاند، به شرح حال وی در (الـمیزان) و تذکرة الحفاظ مراجعه شود. دوم: ابراهیم بن اسحاق حسین، دارقطنی میگوید: او متروک (الحدیث) است و هیثمیدر [الـمجمع: ۹/۱۳۲] به او را دارای علت ضعف میداند. سوم: قیس بن ربیع، او در ذات خود راستگوست ولی حافظه بدی داشته است و به تشیع هم گرایش دارد. و امام احمد میگوید: او به تشیع متمایل است و اشتباهات فراوانی دارد، و دارای احادیث منکری است و وکیل و علی بن مدینی او را ضعیف (الحدیث) میدانند، و علاوه بر آن دارای پسری نا اهل بوده که حدیث دیگران را در حدیث او وارد میساخته است، پس در حفظ و نوشته وی نمیتوان اطمینان نمود. چهارم: لیث بن ابن سلیم: وضعیت وی همچون قیس بن ربیع است، ذاتاً راستگو ولیکن دچار اختلاط گردیده است و حافظه وی دچار اشکال گردیده است. ابن حجر در (التقریب) میگوید: او راستگو در پایان عمر دچار اختلاط گردیده و حدیث وی قابل تشخیص نبوده، لذا متروک الحدیث گردیده است. نگاه کنید به: کتاب [الـمجروحین، ابن حبان: ۱/۵۷، ۲/۱۲۳۱].