سوال ۴۱:
چرا مراجع و محققین مدعی تشیع (و همین جناب قزوینی) در مناظرات خود، دائم به مطالب کتاب الامامة والسياسة ابن قتیبه دینوری استناد میکنند؟ در صورتیکه طبق شواهد و دلایل بسیاری مشخص شده که این کتاب متعلق به ابن قتیبه نیست، ولی باز ایشان به روی مبارک خویش نمیآورند و دوباره به مطالب این کتاب استناد میکنند، دلایلی که تعلق این کتاب به ابن قتیبه را رد میکند: اول: کسانی که زندگینامه ابن قتیبه را ذکر کردهاند آن را در میان آثار او ذکر نکردند، اما قاضی ابوعبدالله توزی معروف به ابن شباط در فصل دوم از باب چهل و سوم در کتاب (صلة السما) از آن نقل نموده است، دوم: کتاب بیانگر این است که نگارنده آن در دمشق بوده است و حال ابن قتیبه از بغداد جز به دینور بیرون نرفته است، سوم: کتاب مذکور از ابولیلی روایت میکند و ابولیلی سال (۵۱۴۸) شصت و پنج سال قبل از ابن قتیبه در کوفه قاضی بوده است، چهارم: مؤلف الامامة والسياسة فتح اندلس را از زنی نقل کرده که خود او را دیده است و حال فتح اندلس ۱۲۰ سال قبل از تولد ابن قتیبه بوده است، پنجم: نگارنده کتاب فتح مراکش توسط موسیبن نصیر را ذکر مینماید، در حالی که این شهر توسط یوسفبن تاشفین پادشاه مرابطین در سال ۴۵۵ ﻫ بنا شده است و ابن قتیبه در سال ۲۷۶ ﻫ وفات نموده است. ششم: هیچ یک از نویسندگان شرح حال عبدلله بن مسلم بن قتیبه، در فهرست تصانیف وی نام کتاب الإمامة والسياسة را ذکر نکردهاند که از آنجمله میتوان به کتابهای ذیل اشاره کرد: وفیات الاعیان [وفيات الاعيان: ج۳، ص: ۴۲-۴۳، شماره شرح حال: ۳۲۸، دار صادر بیروت، تألیف شمس الدین احمد بن خلکان متوفی ۶۸۱ ﻫ.ق، بغية الوعاة في طبقات اللغويين والنحاة: ج۲، ص: ۶۳-۶۴، شماره شرح حال ۱۴۴۴، الـمکتبة العصرية، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، تألیف جلال الدین، عبدالرحمن سیوطی متوفی ۹۱۱ ﻫ.ق، الوافي بالوفيات: صفدی، الوافي بالوفيات: ج ۱۷، ص: ۶۰۷-۶۰۹، شماره شرح حال: ۵۱۶، دار النشر فراوز شتاینر بفیسبادن، ۱۴۱۱ ﻫ ۱۹۹۱م، تألیف صلاح الدین بن أیبک صفدی (متوفی ۷۶۴ ﻫ.ق) تاریخ بغداد: بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج ۱۰، ص: ۱۷۰، شماره شرح حال: ۵۳۰۹، الـمکتبة السلفية، تألیف ابوبکر، احمد بن علی بغدادی متوفی (۴۶۳ ﻫ.ق) دکتر یوسف علی طویل، محقق و پژوهشگر کتاب عيون الاخبار] در مقدمه کتاب مذکور میگوید: علما در انتساب کتاب الامامة والسياسة تردید دارند و دلیلشان آن است که هیچ یک از مؤرخان و نویسندگان مشهور در فهرست تصانیف ابن قتیبه کتاب «الامامة والسياسة» را ذکر نکردهاند (ابن قتیبه، عیون الاخبار، مقدمه ص: ۳۳، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۶هـ ۱۹۸۵م) هفتم: دوزی DOZY ـ معتقد است که الامامة والسياسة نه قدیمی است و نه صحیح، زیرا حاوی اشتباهات تاریخی و روایات خیالی و غیرمعقول است. از این رو انتساب چنین تصنیف ضعیفی به ابن قتیبه ممکن نیست. خاورشناس معروف هاماکر میگوید و دوزی نیز با او موافق است که این کتاب و کتابهای تاریخی امثال آن که جنبه حماسی دارند و در ایام جنگهای صلیبی برای انگیختن حماسه در روح مسلمانان تألیف شدهاند تا آنان را متوجه قهرمانیهای اجدادشان سازند. (ر.ک عنان، محمد عبد الله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ج ۱، ص: ۲۱، ترجمه: عبد الحمید آیتی، چاپ اول، زمستان ۱۳۶۶، چاپ موسسه کیهان) هشتم: مستشرق معروف بروکلمان Brakeman میگوید: کتاب الامامة والسياسة را به ابن قتیبه نسبت دادهاند. در حالی که دی گوی DEGEIE میگوید: کتاب الامامة والسياسة در مصر یا در مغرب و در زمان ابن قتیبه تصنیف شده است و قسمتی از آن کتاب از تاریخ ابنحبیب مأخوذ شده است. [تاريخ الادب العربي، ج:۲، ص۲۲۰] و در دائرة الـمعارف الاسلامية نیز آمده است: این کتاب را به ابن قتیبه نسبت دادهاند در حالیکه دی گوی DEGEIE ترجیح میدهد که مصنف آن مردی مصری یا مغربی و معاصر ابن قتیبه بوده است. [الشنتاوی، احمد، زکی خورشید، ابراهیم، دائرة الـمعارف الاسلامية: ۱/۲۶۲، دار المعرفة بیروت] و جالبتر از همه آنکه نویسندگان دائرة المعارف بزرگ اسلامی که به کوشش ۲۲۷ نفر از محققان و اساتید بنام کشورمان گردآوری شده است در فهرست تصانیف ابن قتیبه چنین مرقوم میدارند: کتابهایی که انتسابشان به ابن قتیبه قطعاً یا به احتمال قوی مردود است: ۱ـ الالفاظ الـمغربة بالالقاب الـمعربة، که نسخهای از آن در جامعه القرویین فاس موجود است، (کوکنت، همان ۱۶۲) ۲ـ الامامة والسياسة که بارها به چاپ رسیده، از جمله در ۱۹۵۷ م در قاهره و نیز در ۱۹۸۵ م به کوشش طه محمد زینی. [دائرة المعارف بزرگ اسلامی: ج ۴، ص: ۴۵۹، چاپ اول تهران ۱۳۶۹ شمسی] لذا نمیتوان نظرات متعدد پژوهشگران را بخاطر نقل نام کتاب الامامة ولسياسة در معجم الـمطبوعات العربية والـمعربة که یوسف الیان سرکیس (محققان و نویسندگان مقالهی دردانهی کوثر و یورش به خانه وحی نام یوسف الیان سرکیس را اشتباها الیاس سرکیس نقل کردهاند) در آن فهرست کتابهای چاپ شده عربی و عجمی را نام برده و دربارهی کتاب مزبور هیچ گونه اظهار نظری نکرده [ر.ک. سرکیس، یوسف الیان، معجم الـمطوعات العربية والـمعربة، ج۱، ص: ۲۱۲-۲۱۱ مکتبة ثقافة الدينية] مردود دانست که در آن صورت ما نیز گرفتار احساسات و تعصب شدهایم. و در حقیقت انگیزهی واقعی در تألیف کتاب الامامة والسياسة آن است که محمد عزه دروزه، دانشمند معاصر مصری میگوید: تأثیر عقاید شیعه هاشمی علوی و عباسی در بیشتر روایات الامامة والسياسة آشکارا به چشم میخورد. و به احتمال قوی این روایات نتیجه تضاد و رقابتی است که پس از خلفای راشدین میان امویان و هاشمیان پدید آمده است و گرنه فاطمه و علیببا ایمان تر، منزّهتر و خردمند از آن بودهاند که بر خلاف مصالح مسلمانان به پا خیزند و عمر بزرگتر وخوددارتر از آن است که به سوزاندن خانه فاطمهلدست یازد. (دروزه، محمد عزة، تاريخ العرب في السلام: ص: ۲۱، بیروت الـمکتبة الـمصرية) جالب است که شما مراجع رافضی برخی از مطالب این کتاب را قبول ندارید و فقط آنجاهایی که با سلایق شما منطبق است را قبول دارید، مطالبی مانند افسانه مسخره عشق یزید به ارنب و اینکه امام حسین زودتر او را میگیرد و یزید کینه امام را به دل میگیرد و.... معلوم است نویسنده مجهول این کتاب به افسانه سراییهای عجیب و غریب و محیرالعقول علاقه داشته که جریان حمله به خانه حضرت فاطمه را هم تحت تاثیر اندیشههای غالیان در آن آورده است....