حدیث سیزدهم:
ابن حاتم در [تفسیر ابن کثیر: ۴/۱۱۲] از طریق علی بن حسین که گویا مردی از حسین أشقر از قیس از أعمش از سعید بن جبیر و از ابن عباس برای وی بازگفته است، که هنگام نزول این آیه: ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[الشوری: ۲۳] گفتند: یا رسولالله آنهایی که خداوند مودّت را در بارۀ آنها مطرح نموده چه کسانی هستند؟ پیامبر جفرمود: «فاطمه و اولاد وی» اما اسناد این حدیث ـ همانطوری که ابن کثیر میگوید ـ ضعیف است. چون در اسناد آن مرد ناشناختهای وجود دارد، و باز حسین الأشقر نیز هست که ضعیف و متهم به رافضی است. همانطور هم در (الـمیزان) و غیره آمده و برخی از آنها نیز این حدیث را تکذیب نمودهاند. متن حدیث نیز دارای اشکال است، چون آیۀ مزبور کلی است و در آن هنگام فاطمه اولادی نداشته است و حتی در سال دوم هجرت پس از جنگ بدر، فاطمه با علی ازدواج میکند و حسن متولد سال سوم هجری و حسین متولد سال چهارم هجری میباشد، پس چطور پیامبر جاین آیه را در رابطه با کسی یا کسانی تفسیر میکند که نه کسی آنها را میشناسد و نه اصلا وجود خارجی دارند؟! و هنگامی که خداوند عبارت: ﴿إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ﴾را آورده است و آن را به صورت مصدر نه که اسم بیان داشته، دلالت بر این دارد که منظور خداوند ذوی القربی نبوده است و اگر ذویالقربی را اراده میکرد، عبارت: «المودة لذوی القربی» را میآورد و حرف (فی) را محذوف میداشت، چون عبارت «اسألك الـمودة فی فلان أو في قربی فلان» در اینجا غیرفصیح و نادرست است و باید «اسألك لفلان» گفته شود و عبارات مربوط به ذی القربی و نزدیکان پیامبر جدر قرآن بطور واضح و مشخص بکار رفته است، همچون: سوره الانفال آیه۴۱ و سوره الحشر آیه۷ و سوره الروم آیه ۳۸ و سوره البقره آیه۱۷۷.