آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث نود و دوم:

حدیث نود و دوم:

مراجع رافضی برای اینکه نشان دهند عایشه برترین همسر پیامبر جنبوده، می‌آیند و به احادیثی اشاره می‌کنند، همچون حدیثی که درباره‌ حادثه میان صفیه بنت حیی و عائشه و حفصه ذکر گردیده است که پیامبر جبه صفیه فرمود: «چرا به آنان نگفتی که چگونه شما از من بهتر هستی و پدرم هارون است و عمویم موسی و شوهرم محمد است» که حدیثی ضعیف است و قابل ثبوت نیست و ترمذی آن را از هاشم بن سعید به نقل از کنانه غلام صفیه از صفیه نقل نموده است و ترمذی می‌گوید: این روایت غریب است و جز از حدیث هاشم کوفی طریقی دیگر ندارد و اسناد آن چنین نیست و باید گفت: و هاشم بن سعید ضعیف است و به وی احتجاج نمی‌شود و اسناد وی (کنانه) مجهول‌الحال است جز ابن حبان نباشد که معمولاً به افراد مجهول اعتماد می‌نماید کسی او را محل اعتبار ندانسته است، لذا حافظ در (التقریب) او را در طبقه‌ای قرار داده است که جای سخن و ایراد می‌باشد و گفته است: اگر به عنوان حدیث متابع به کار رود مقبول است وگرنه او ضعیف الحدیث است و در اینجا به عنوان روایت تابع به کار نرفته است و ابن عدی هم در (الکامل) حدیث مذکور را نقل نموده و سند آن را در شرح حال کنانه در (التهذیب) از ابن عدی از ابراهیم بن محمدبن سلیمان از عمروبن علی از یزیدبن مخلس باهلی (او از ثقات است) از کنانه بن بنیه غلام صفیه، نقل نموده است). و این اسناد نیز ضعیف است، زیرا علت جهالت شرح حال کنانه در آن باقی است و یزید بن مخلس باهلی را هم ندیدیم کسی بر او اعتماد نماید، بلکه ذهبی در (المیزان) از ابن حبان نقل می‌نماید که او گفته است: (جز به قصد اعتبار روا نیست از وی روایت شود) چگونه ممکن است اهل ثقه باشد و ما می‌دانیم چه کسی از او روایت کرده است؟ و شیخ ابن عدی ابراهیم بن محمدبن سلیمان ناشناخته و شرح حال او را نیافتیم مگر اینکه او همان ابراهیم بن محمدبن سلیمان بن بلال بن ابی‌درداء باشد و ذهبی در (الـمیزان) او را مجهول و در طبقه‌ ضعفاء مطرح نموده است. حافظ این روایت را در [اصابه: ۴/۳۴۷] در شرح حال صفیه ذکر نموده و آن را به ترمذی نسبت داده است و همچنین ابن عبدالبر آن را در (الاستیعاب) با تضعیف ذکر کرده و می‌گوید: «روایت ‌شده که پیامبر جبر صفیه وارد گردید و ...» و از اینجا معلوم می‌گردد که ذکر حدیث توسط این دو به عنوان تصحیح آن به شمار نمی‌آید، بلکه از نظر کسانی که با علم حدیث آگاهی دارند با عبارت و صیغه‌ تضعیف آمده است.