حدیث نود و نهم:
روایتی که در آن چنین آمده: و چون از عمرسدرباره برخی مسائل سؤال میشد میگفت از علی سؤال کنید، زیرا او به آنها واقف بود، از جابر بن عبدالله انصاری روایت است که کعب احبار از عمر سؤال کرد که آخرین سخنی که پیامبر جبر زبان آورد چه بود؟ عمر گفت: از علی سؤال کن و کعب از او پرسید، علی گفت رسول خدا را بر سینهام تکیه دادم و سرش بر روی شانهام گذاشت و فرمود: نماز، نماز را رعایت کنید، کعب گفته است آخرین زمان و فرصت انبیاء چنین است و به آن امر نموده و بر آن زنده میگردند، کعب گفت: ای امیرالمؤمنین چه کسی پیامبر جرا غسل داد؟ عمر گفت: از علی بپرسید، از او جویا شد گفت: من او را میشستم)......، حدیث مذکور را جابر در [طبقات: ۲/ ق ۲/۵۰-۵۱] روایت نموده و اگر موضوع نباشد واهی و بیاساس است و در اسناد آن محمدبن عمر واقدی است و او متروک الحدیث است و برخی او را تکذیب نمودهاند و در اسناد آن حرام بن عثمان انصاری است و او نیز متروک الحدیث است، بلکه شافعی گفته است: روایت از حرام، حرام است و ابن معین و جوزجانی همچنین نظری دارند – نگاه کنید به: [الـمیزان: ۱۷۶۶] و هر آنکه به متن روایت نزد ابن سعد یا در [الکنز: ۱۸۷۸۹] مراجعه نماید، پی خواهد برد که در نص روایت کعب عمر را با لقب (امیرالمؤمنین) خطاب مینماید و میگوید: (ای امیرالمؤمنین، آخرین سخنی که پیامبر فرمود چه بود؟) و این چیزی است که مراجع رافضی از آن ناخشنود هستند و در استناد به این روایت آن را به روی مبارک خویش نمیآورند و یا حتی این عبارت را حذف میکنند. (متن حدیث نیز علاوه بر اینکه ربطی به عقاید مراجع رافضی ندارد حتی بر خلاف عقاید ایشان است، چون روافض عمر را دشمن علی میدانند ولی میبینیم که در این روایت این دشمن علی به فضائل او معترف است و حتی دیگران را برای آگاهی بسوی او سوق میدهد، واقعا که حضرت علی عجب دشمنی داشته است!!!!)