آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

سوال ۲۴:

سوال ۲۴:

مراجع مدعی تشیع و مدافعین ایشان همچون جناب قزوینی، فهم قرآن را مستلزم وجود اهل بیت می‌دانند. حال سوال اینجاست که مثلا برای فهم کدامیک از آیات قرآنی می‌بایست به اهل بیت مراجعه نمود؟ در اینجا آیات مختلف قرآنی را نشان می‌دهیم تا متوجه شوید که برای فهم آن‌ها نیازی به اهل بیت نیست. ۱- آیاتی که قرآن را قابل فهم و آسان می‌داند که این آیات به خودی خود ادعای شما را رد می‌کنند، همچون: ‌﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ[القمر: ۱۷/۲۲/۳۲/۴۰] «و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کرده‏ایم پس آیا پندگیرنده‏اى هست». ۲- آیاتی که خطاب آن‌ها به مردم و مومنان است ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُو ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْو یا حتی خطاب به اهل کتاب و کافران و اعراب بادیه نشین است که این خطاب نسبت به ایشان یعنی آن‌ها معنا و مقصود این آیات را می‌فهمیده‌اند و بنابراین این آیات را نیز نمی‌توان غیر قابل فهم دانست.۳- آیات محکم و صریحی که هرکس با مشاهده عینی به سادگی و آسان بودن آن‌ها پی می‌برد و معنا و مقصود آن‌ها بسیار شفاف، روشن و واضح است. ۴- آیات متشابه که قرآن عدم ورود به آن‌ها را علامت خردمندی معرفی کرده است [آل عمران: ۷] ۵- آیات احکام (فقه) که به چند دسته تقسیم می‌شوند: الف) تعدادی از آن‌ها که واضح و روشن هستند، ب) تعدادی که کیفیت اجرای آن در متن قرآن نیامده ولی در طول ۲۳ سال توسط پیامبر اسلام انجام و توسط هزاران تن از اصحاب مشاهده و تکرار و از آن‌ها به نسل‌های بعدی رسیده است، مانند نحوه خواندن نماز و تعداد رکعات و غیره... و هرکس براحتی معنای نماز را در قرآن می‌فهمد، همچنین تعداد رکعات را با مراجعه به سنت رسول خدا جبراحتی متوجه می‌شود. ج) تعدادی اختلاف در احکام فقهی. حال چنانچه بر فرض در همین یک قسمت کوچک بخواهیم نظر شما را قبول کنیم، بطور حتم می‌بایست برای رفع چنین اختلافاتی به احادیث و روایات شما رجوع کنیم که می‌بینیم این راه حل نیز به دلایل گوناگونی باطل می‌شود: ۱- تناقض و تضادها و جعل فراوان در احادیث ائمه شما که می‌بینیم حتی عالم خودتان جناب سید شریف مرتضی ملقب به علم الهدی (۴۳۶ ﻫ) که استاد شیخ مفید -استاد شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی- بوده است، می‌گوید: در سند اکثر احکام فقه، افراد مذهب واقفیه‌ وجود دارد که یا در خبر اصل هستند یا اینکه فرع می‌باشند، از دیگری روایت کرده و از او روایت شده است و همچنین در سلسله‌ سند افرادی از غلات، خطابیه، مخمسه، اصحاب حلول مانند فلانی و فلانی و کسانی که بیشمارند، وجود دارند، و به قمی متصل می‌شود که مشبه و اهل جبر است. گفتنی است که همه‌ی قمی‌ها بدون استثناء جز ابوجعفر بن بابویه، همه شان مشبه و جبری هستند و کتاب‌ها و تصانیفشان بدین چیز گواهی می‌دهد. مرتضی در پایان، بحث را به این گفته‌ مهم خلاصه می‌کند که: ای کاش می‌دانستم که‌ چه‌ روایتی سالم و عاری از این است که اصل یا فرعش، واقفی، غالی یا قمی مشبه و جبری نمی‌باشد، آزمایش در میان ما و جستجو در میان آن‌هاست ـ تا جایی که به صراحت می‌گوید: پس روایت خبر واحدی که نقل می‌کنند، چگونه برای ما صحیح است. بلکه اصحاب حدیث را متهم می‌کند، طوری که‌ مستقیم و به‌ کلی اعتبار محدثین امامیه‌ را از بین می‌برد و می‌گوید: «ما را با اصحاب حدیث خودمان‌ رها نماید، زیرا در میان آنان فردی استدلالی یافت نمی‌شود و همچنین شخصی پیدا نمی‌شود که‌ استدلال را بشناسد و کتاب‌هایشان نیز برای استدلال وضع نشده‌اند!» [رسائل الشریف الـمرتضی: / ج۳، ص۱۳۱-۱۳۰، از کتاب مدخل الی فهم الاسلام: ص۳۹۳ یحیی محمد که شیعه‌ دوازده امامی است] ۲- ضعف سند در اکثر روایات شما، حتی در معتبرترین کتابتان یعنی اصول کافی (مجلسی شیعی از ۱۶ هزار حدیث کافی، ۹ هزار حدیث آن را در «مراة العقول» تضعیف کرده است، همینطور در [لؤلؤة البحرین اثر یوسف بحرانی ص: ۱۹۵-۱۹۴ به تحقیق محمد صادق بحرالعلوم و الـموضوعات في الآثار والاخبار اثر هاشم معروف حسینی ص ۴۴]. بنگر به [مدخل الی فهم الاسلام: اثر یحیی محمد ص ۳۹۴]. و از دیگر علمای شیعه، حاج میرزا ابوالحسن شعرانی است که در مقدمه‌ای که بر شرح اصول کافی تالیف مولی صالح مازندرانی می‌باشد، ‌اینگونه‌ می‌نویسد: «...إن أکثر أحادیث الأصول في الکافي غیر صحیحة الإسناد....» [مقدمه شرح اصول کافی: ص۱۲] یعنی بیشتر احادیث اصول در کافی سندشان صحیح نیست. همچنین عالم مشهورتان جناب شیخ صدوق که اسناد روایاتش را در «من لایحضره الفقیه» نیاورده و غالبا به ذکر راوی نخستین بسنده کرده است. ۳- سکوت و عدم وجود بسیاری از سوالات فقهی و احکامی‌در احادیث ۴- تنها آن دسته احادیث با اسناد صحیح می‌مانند که متن آن‌ها نیز با قرآن و سنت و سیره عقلا موافق است و البته در این‌ها اختلافی نیست و اهل سنت نیز آن را قبول دارند، پس به ما بگویید که دعوا بر سر چیست؟ و تازه آیا شما تنها بخاطر مواردی به این جزئی کل آیات قرآن را زیر سوال برده‌اید؟! آیا تنها بخاطر چنین مسائل کوچکی است که قرآن را قابل فهم نمی‌دانید و فهم آن را مستلزم وجود اهل بیت می‌دانید؟!.