حدیث صد و یکم:
و از ام سلمه روایت است که گفته: «و سوگند به آن که سوگندم به اوست اگر علی از لحاظ زمانی نزدیکترین مردم به پیامبر است و ما صبح نزد پیامبر رفتیم بارها میگفت علی آمد، علی آمد؟ و فاطمه گفت: گویا او را دنبال انجام کاری فرستادهای و علی برگشت و گمان کردم پیامبر با او کاری دارد و ما از خانه بیرون رفتیم و کنار درب نشستیم، ام سلمه میگوید: و من از نزدیکترین آنان به درب بودم، پیامبر خود بر علی تکیه زد و با او نجوا میکرد، سپس در همان روز پیامبر وفات نمود و علی نزدیکترین مردم به پیامبر بود». [ابن ابیشیبه در مصنف» ۱۲/۵۷ با شماره (۱۲۱۱۵)] آن را نقل نموده است و در [مسند: ۶/۳۰۰۰] و نیز در [الـمستدرك: ۳/۱۳۸-۱۳۹] از طریق امام احمد روایت شده است و نسائی در باب خصایص علی با شماره (۱۴۰) از طریق مغیره از ام سلمه روایت نموده است. و نزد حاکم: مغیره از ابی موسی از ام سلمه نقل نموده است، با توجه به اتفاق منابع سهگانه (الـمصنف، الـمسند، الخصائص) بر آنچه ما گفتهایم و علاوه بر مراجعه شرح حال راویان در (التهذیب) وهم آشکار و معلومی است و نزد صاحب (کنز العمال) هم دارای وهم دیگری است و روایت مذکور را ذکر کرده (۳۶۴۵۹) و آن را به ابن ابیشیبه نسبت داده ولیکن آن را از روایت فاطمه زهرا از ام سلمه به حساب آورده است و این هم اشتباه است زیرا از طریق مراجعه سند آن (الـمصنف) به ابن ابیشیبه دانسته میشود، پس با این توضیح اسناد آن ضعیف و به علت وضعیت ام موسی کنیز علیسنمیتوان به عنوان صحت از آن استفاده کرد، حافظ در (التقریب) دربارهام موسی گفته: او فردی مقبول است میتوان حدیث او را به عنوان حدیث تابع قبول نمود، ولی همچنان که در مقدمه (التقریب) از او گفته است در روایت سهلانگار است و در اینجا چون حدیثی تابع برای تقویت آن هم وجود ندارد، پس حدیث آن صحیح نیست، بلکه نزدیک به مجهول است و جز مغیره بن مقسم کسی از او روایت ننموده است و ذهبی در (المیزان) هم بر آن تصریح نموده و او را در زمره مجهولین ذکر نموده (۴/۶۰۴-۶۱۴) و در وی هیچ توثیق قابل اعتباری یافت نشد مگر از جانب افرادی که به افراد مجهول الاسناد اعتبار مینمایند، همچنان که عجلی درباره ابن حبان چنین نموده و کسی هم بر توثیق عجلی اعتماد و استناد ننموده است.