آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث شصت و هفتم:

حدیث شصت و هفتم:

حدیث انسسکه پیامبر جفرمود: «أنا وهذا -يعني علياً- حجة على أمتي يوم القيامة»«من و او -یعنی علی- در روز قیامت بر این اُمّت حجت (و شاهد) می‌باشیم». آن را در [کنز العمال: ۳۳۰۱۳] ذکر نموده و به خطیب در (التاریخ) نسبت داده شده و بغدادی (۲/۸۸) آن را روایت نموده است و ابن عراق کنانی در [تنزیه الشریعة: ۱/۳۶۰] به خطیب نسبت داده است و ذهبی هم در [الـمیزان: ۴/۱۲۷-۱۲۸] آن را از دو طریق از عبیدالله بن موسی از مطر از ابن میمون روایت نموده است. و آن حدیث باطل و موضوع است و متهم در آن مطر و او ابن میمون محاربی است که به مطر بن ابی مطر شهرت دارد و بخاری، ابو حاتم، نسائی و ساجی گفته‌اند: او منکر الحدیث است، و ابن عدی او را متهم می‌داند، ذهبی هم او را با این حدیث متهم (به وضع) نموده است و ابن عراق کنانی در (تنزیه الشریعة) به آن اقرار نموده است. و ذهبی در (الـمیزان) تعدادی احادیث باطل را برای او نقل نموده که حدیث مورد بحث ما یکی از آنهاست و پس می‌گوید: «متهم به وضع این حدیث و ما قبل آن مطر می‌باشد، همانا عبیدالله ثقه و شیعی است، ولیکن با روایت این دروغ و بهتان دچار گناه گردیده است» باید گفت: عبیدالله بن موسی که از مطر حدیث مذکور را روایت می‌کند و از رجال بخاری و او اهل ثقه است، اما همچنانکه ذهبی گفته است وی به تشیع تمایل می‌نموده است و این حدیث از جمله روایاتی است که بدعت وی -در شیعه‌گری- را تقویت می‌نماید و همچنانکه در مصطلح (الحدیث) مقرر گردیده نمی‌توان به روایت مبتدع -که مربوط به بدعت وی باشد- هر چند که اهل تقوا هم باشد استدلال نمود، و این به معنی تکذیب روایت وی نیست، ولیکن به علت تقویت بدعت خود در اینگونه احادیث دقت لازم را رعایت نمی‌نماید. و در بررسی افراد و رجال حدیث چشم پوشی می‌نماید و بهترین مثال در این زمینه حدیث عبیدالله بن موسی اهل ثقه شیعی است که از مطر بن میمون روایت نموده است و لذا ذهبی درباره‌ او می‌گوید: عبیدالله اهل ثقه و شیعی است ولیکن با روایت این دروغ دچار گناه گشته است. و ذهبی و دیگران به موضوع بودن حدیث مذکور حکم نموده‌اند و سیوطی (با سهل‌گیری خود در حدیث) در [اللآليء الـمصنوعة: ۱/۲۶۶]، و ابن عراق کنانی در [تنزیه الشریعة: ۱/۳۶۰] و شوکانی با تمایل به تشیع در [الفوائد الـمجموعة: ص ۳۷۳] به موضوع بودن و کذب آن اقرار نموده‌اند و ابوبکر بن مقرنی نیز آن را در (الـمعجم) روایت نموده و ذهبی هم آن را در [الـمیزان: ۳/۷۶] از طریق عبیدالله بن موسی از عطاء بن میمون از انس، با عبارت «أنا وعلى حجة الله علی عباده» روایت نموده است و این اسناد نیز موضوع است، و عطاء بن میمون به نظر ما درست اینکه او همان مطر بن میمون در اسناد سابق است و در غیر این صورت او فردی مجهول و منکر دیگری است که شناخته شده نیست و ذهبی گفته است: «عطاء بن میمون که از انس روایت نموده باشد معروف نیست، و خبر او منکر است» پس این حدیث را نقل نموده است.