حدیث دوم:
حدیثی که پیامبرصفرموده: «ألا إن مثل أهل بيتي فيکم مثل سفينة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق»، یعنی: «بدانید مثل اهل بیت من در میان شما مثل کشتی نوح است، کسی که بر آن سوار شد نجات یافت و آن کس که تخلف ورزید، غرق گردید» حاکم در کتاب مستدرک در جزء سوم صفحه ۱۵۱ این حدیث را نقل کرده است، از طریق مفضل بن صالح از ابی اسحاق از خش کنانی روایت داشته که از اباذر شنیدیم که این حدیث را میگفت و اسناد این حدیث قطعاً واهی و نادرست است، بخاری و ابوحاتم در مورد مفضل بن صالح میگویند: منکر الحدیث است، و ذهبی نیز اسناد آن حدیث را نادرست و واهی دانسته. و نکتۀ دیگر که باید بدان اشاره نمود درآمیختگی و اختلاط ابیاسحاق سبیعی است که شخصی مدلّس و عَنْ عَنْ گو است. و این اسنادی است که ذکر شد. اما سندی دیگر برای این حدیث ابوذر موجود است و آن در نزد طبرانی در کتاب [الکبیر: ۲۶۳۶] است. از طریق حسن بن ابیجعفر ثنا علی بن زید بن جدعان از سعید بن المسیب ابی ابوذر. اسم حسن در اینجا متروک است. و این حدیث حتی در خور تقویت اسناد دیگری هم نیست. و علی بن زید بن جدعان ضعیف است و اسناد وی نیز واهی و نادرست است. سپس طبرانی در کتاب [الکبیر: ۲۶۳۸، ۱۲۳۸۸] از طریق حسن بن ابیجعفر -که در اینجا متروک است- از ابیصهباء از سعید بن جبیر از عباس روایت داشته است و نیز ابونعیم در [الحلیة: ۴/۳۰۶]، و البزار در ۲۴۵/۲ ـ زوائد البزار] روایت داشتهاند. و باز خطیب بغدادی در [تاریخ بغداد: ۱۲/۹۱] از طریق ابان بن ابیعیّاش از انس روایت نموده است. که در اینجا نیز ابان بدون هیچ دلیلی متروک است. و اما لفظ دیگری از این حدیث بدین صورت ذکر شده: «إنما مَثلُ أهل بيتي فيکم کمثل سفينة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق، وإنما مثل أهل بيتی فيکم مثل باب حُطة بني إسرائيل من دخله غُفر له». [طبرانی در کتاب: الاوسط، ۳۵۱ مجمعالبحرین]، آن را آورده است. و نیز [الصغیر: ۱/۱۳۹-۱۴۰] از طریق عبدالله بن داهر رازی ثنا عبدالله بن عبدالقدوس از اعمش از ابیاسحاق از حنش ابی المعتمر و از ابیذر نقل کرده که اسناد وی نیز نادرست و واهی است، عبدالله بن داهر رازی متروک است، و امام احمد نیز میگوید: انسانی که در وی کمترین شائبۀ خیر موجود باشد حدیث وی را نمینویسد، و عبدالله بن عبدالقدوس ضعیف است، و حرف آخرم اختلاط و تدلیس ابی اسحاق سبیعی است. بزار نیز این حدیث را روایت داشته است [۲۴۵/۱-۲، زوائد البزار] و باز هم اسناد بزار نادرست و غلط است، چون اسم حسن بن ابی جعفر را آورده که متروک است. لفظ دیگری از این حدیث بدین صورت ذکر شده: «النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بيتي أمان لأمتي من الاختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبليس». یعنی: «ستارگان موجب امنیت اهل زمین از غرقند و اهل بیت من موجب امنیت امت از اختلاف، بنابراین اگر قبیلهای از عرب با آنها به مخالفت پردازند، خود حزب ابلیس خواهند بود». حاکم در کتاب مستدرک جزء ۳ صفحه ۱۴۹ این حدیث را از ابن عباس نقل کرده است و البته حاکم خود میگوید: این حدیث صحیح الأسناد است ولی مورد تأیید نهایی نیست (یعنی اخراج ننموده) و میبینیم که مراجع رافضی نیز هنگام اشاره به چنین مطالبی، نظر مولف اهل سنت را حذف میکنند و نمیآورند. ذهبی نیز به پیروی از حاکم میگوید که این حدیثی جعلی و ساختگی است و در اسناد آن حدیث اسحاق بن سعید بن ارکون موجود است که ضعیف است. ابوحاتم میگوید: موثق نیست، و باز دار قطنی میگوید: حدیث بدی است و شخص اصلی راوی این حدیث خلیدبن دعلج سدویی است که ضعیف بوده و دار قطنی او را جزء متروکین برشمرده است.