حدیث ام سلمه در روایت بیهقی:
بیهقی میگوید: در یکی از کلمات حدیث آمده است که وقتی ام سلمه از پیامبر جپرسید: «آیا من از اهل بیت نیستم؟ فرمود: بله، ان شاءالله» و بیهقی این حدیث را صحیح قرار داده و همه روایاتی را که با این مخالف هستند ضعیف قرار داده است.
و اما حدیث ام سلمه که: (چادر را بلند کردم تا با آنها داخل آن شوم، آنگاه او آن را از دست من کشید و گفت: تو بر خیر و خوبی هستی). پاسخ آن از چند جهت:
اول: در سند این حدیث، شهر بن حوشب قرار دارد و پیشتر ذکر شد که او ضعیف است. و همچنین در سند آن علی بن زید بن جدعان قرار دارد، و ابن سعد در مورد او میگوید: «او ضعیف است، و حجت نیست» و از احمد و یحیی بن معین نیز چنین سخنانی در مورد او نقل شده است. و نسائی میگوید: (ضعیف است). و بعضی گفتهاند: راستگوست. و راجح این است که احادیث او حجت نیست، چون افراد زیادی او را ضعیف قرار دادهاند، و اینکه گفتهاند: او (صدوق) یعنی راستگوست، توثیق و تأییدی به شمار نمیرود، بلکه اشاره به این است که او عمدا به خطا نمیرود، اما حفظ و به خاطر سپردن چیزی دیگر است.
دوم: در این حدیث، کلمات متضادی ذکر شده است. در روایت ترمذی آمده است ام سلمه گفت: «من با آنها هستم ای رسول خدا؟ فرمود: تو در جایت هستی، تو برخیر و خوبی هستی». و احمد در سند خود در دو جا به همین صورت آن را آورده است، و در روایت دوم ترمذی آمده که : »تو بر خیر و خوبی هستی». و در آن ذکر نشده است که او خواست با آنها در چادر داخل شود یا چادر را کشید، پس شما مراجع رافضی چگونه بخودتان اجازه میدهید به روایتی اعتماد کنید که با همۀ روایتها مخالف است و قرآن با ادله و براهین قاطع و صریح با چنین روایاتی که شایسته نیست مورد توجه و اعتماد قرار گیرند سر مخالفت دارد؟! آیا مقید کردن مطلق قرآن با احادیث ضعیف جایز است، آیا فاسد کردن بعضی آیات قرآنی با احادیث ضعیف جایز است؟! شما ادعا میکنید که برای اثبات قضایای عقیدتی احادیث آحاد صحیح را نمیپذیرید، ولی شما را میبینیم که برای تأویل و توجیه قرآن به احادیث آحاد ضعیف یا موضوع روی میآورید!! حسن صدر شیعی با دفاع از پدید آمدن منهج و شیوه تصحیح و تضعیف میگوید: چون همه بر این اتفاق دارند که نباید به خبر واحد عمل شود همانطور که قیاس و اجتهاد به تنهایی قابل عمل نیستند مگر با مزایای معارض. [نهاية الدراية: ۱۵۲].