آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث شصت و چهارم:

حدیث شصت و چهارم:

سخن علی÷که می‌گوید: و سوگند به آنکه دانه را شکافته و انسان را آفریده، همانا پیامبر مرا وعده داده که جز مؤمن کسی مرا دوست نمی‌دارد و جز منافق کسی از من نفرت ندارد. [مسلم: ۷۸، امام احمد: ۱/۸۴، ۹۵، ۱۲۸، ترمذی: ۴/۳۳۲، نسائی: ۸/۱۱۵-۱۱۶-۱۱۷، و ابن ابی شیبه در الـمصنف: ۱۲/۵۷ و خطیب در تاریخ بغداد] آن را از علی بن ابی طالب روایت نموده‌اند و روایت مورد ذکر در عدم اختصاص علی به آن همچون حدیث و روایت پیشین است. بلکه به طور صریح نظیر همین روایت با روایت مسلم در صحیح (۳۳) روایت شده است و مسلم می‌گوید: باب دلیل بر اینکه حب انصار و علی÷از ایمان و نشانه‌های آن است و بغض آن‌ها نشانه نفاق است. پس مسلم حدیث انصار را نقل نموده و به دنبال آن به ذکر حدیث مربوط به علی نیز پرداخته است، و می‌بایست مراجع رافضی آن را نیز ببینند، اما طبق معمول آن را پنهان می‌نمایند و از پیامبر جروایت شده است: که در مورد انصار فرموده است: «لا يحبهم إلا مؤمن ولا يبغضهم إلا منافق» [امام احمد: ۴/۲۸۳-۲۹۲، بخاری: ۵/۳۹-۴۰، مسلم: ۷۵، ترمذی: ۴/۳۶۹، و خطیب در التاریخ: ۲/۲۴۱] آن را از حدیث براءسروایت نموده‌اند. بلکه حب آنان نشانه‌ ایمان و بغض‌شان نشانه‌ نفاق گردیده است. و اینگونه ویژگی خاص آنان بوده است و یا می‌فرماید: نشانه‌ ایمان حب انصار است و نشانه و علامت نفاق بغض و نفرت انصار است، [امام احمد: ۳/۱۳۰، ۱۳۴، ۲۴۹، بخاری: ۱/۱۱، ۵/۴۰ و مسلم: ۷۴، و نسائی: ۸/۱۱۶] آن را از حدیث انسسروایت و نقل نموده‌اند. و تمام موارد مذکور بطلان اختصاص علیسرا به اینگونه فضیلت تبیین می‌نمایند، بلکه تمام انصار و کسانی دیگر در آن سهیم و شریک می‌باشند و در این صورت در تمام احادیث مورد اشاره با وجود صحت آن‌ها دلیل بر برتری علی بر دیگران وجود ندارد، بلکه نهایت سخن اینکه در آن‌ها دلیلی بر فضیلت علی به -برتری بودن او- یافت می‌شود و می‌بینید که در متن این حدیث نیز صحبت از دوستی و دشمنی نسبت به حضرت علی است، یعنی همان چیزی که در غدیرخم نیز مطرح شده و ما در جاهای مختلف دیگری نیز به قراین آن بر می‌خوریم [۱۸۷]همچون حدیث ابن عباسبکه می‌گوید: پیامبر جفرموده است: ای علی شما در دنیا و آخرت سید و سرور می‌باشی، دوست دار تو محبوب من است و محبوب من هم محبوب خدا است و دشمن تو دشمن من است و دشمن من نیز دشمن خداست و وای بر آنکه شما را بعد از من نفرت بدارد. [حاکم: ۳/۱۲۷-۱۲۸ و خطیب در تاریخ بغداد: ۴/۴۱] آن را از طریق‌های متفاوت از ابو الازهر از عبدالرزاق از معمر از زهری از عبید الله از ابن عباس روایت نموده‌اند که بر فرض صحت این حدیث [۱۸۸]، می‌بینیم که باز صحبت از دوستی و دشمنی نسبت به علی است نه خلافت و عقاید مراجع مدعی تشیع.

[۱۸۷] در بررسی و تحقیق می‌بایست به قرآن و سنت قطعی و متواتر و همچنین مسلمات قطعی تاریخی چنگ زد، نه به یک یا چند خبر واحد و ضعیف (در مورد حضرت علی نیز روایات صحیح و متواتر بر وجوب دوستی او حکم می‌کنند نه بر خلافت الهی و بلافصل و سایر عقاید اشتباه در تشیع رافضی). [۱۸۸] مثلا ذهبی/تصحیح آن را به وسیله حاکم پاسخ و رد نموده و می‌گوید: این روایت گرچه راویان آن اهل ثقه می‌باشند، اما منکر است و از موضوع به دور نیست. و همچنین ابن معین، ابو حامد شرقی، ابن عدی و ابن جوزی به تکذیب آن پرداخته‌اند و علاوه بر آن سخن و اقرار کسانی از قبیل بغدادی، ابن حجر در [تهذیب التهذیب: ۱۲۱]، ابن عراق کنانی در [تنزیه الشریعة: ۱/۳۹۸] که موضوع بودن حدیث را ذکر کرده‌اند. (البته همانطور که ذکر شد صحت این حدیث نیز تنها همان وجوب دوستی علی را بیان می‌کند که مسلمین نیز منکر این قضیه نیستند).