آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث دهم:

حدیث دهم:

«قال رسول الله ج: فلو أن رجلاً صفن «صف قدميه» بين الرکن والـمقام فصلّی وصام وهو مبغضٌ لآل محمد دخل النار». یعنی: «اگر مردی در میان رکن و مقام قرار گیرد و در حال نماز و روزه هم باشد، اما مبغض آل محمد باشد، داخل دوزخ می‌شود». این حدیث را حاکم در (۳/۱۴۸/۱۴۹) از طریق اسماعیل بن ابی اویس ثنا ابی از حمید بن قیس المکی از عطابن ابی رباح از اصحاب بن عباس از ابی عباس و وی نیز از پیامبر جروایت کرده‌اند که فرموده است: «... فلو أنَّ رجلاً صفن بين الرکن والـمقام ...» حاکم این حدیث را صحیح دانسته و ذهبی نیز با وی موافق بوده است. اما هیثمی‌در [مجمع الزوائد: ۹/۱۷۱] اسناد طبرانی را ذکر نموده و آن را به ابن عباس -با همان تلفظ- نسبت داده است، لکن در آن محمدبن زکریا القلابی وجود دارد که هم طبرانی و هم هیثمی آن را ضعیف شمرده‌اند و گفته‌اند که وی فردی کذّاب و واضع‌الحدیث بوده است. همچنان که دار قطنی و ابن معین نیز گفته‌اند. هیثمی می‌گوید: «طبرانی در کتاب الاوسط آن را ذکر نموده، اما در آن اصرم بن حوشب وجود دارد که متروک الحدیث است». حتی اصرم بن حوشب متهم به کذب و وضع حدیث هم هست، پس با این حال نباید توجه چندانی به اسناد طبرانی در مورد این حدیث داشت. اما اسنادی که حاکم در این باره مطرح نموده است، و ذهبی نیز موافقتش را کرده است -بالفرض صحت آن نیز- باز هیچ دلیلی در مورد وجوب تمسّک به مذهب اهل بیت و عصمت آن‌ها نیست، بلکه متن این حدیث تنها بر وجوب محبت اهل بیت و نفی بغض از آنهاست نه ادعاهای پوچ و بی سر و ته مدعیان تشیع از قبیل خلافت بلافصل و من عندالله حضرت علی و عصمت و علم غیب و ساخت گنبد و بارگاه و عزاداری و غیره...، در مورد محبت و دوست داشتن اهل بیت نیز تا جایی که اینجانب اطلاع دارم، اهل سنت دوستدار حضرت علی و اهل بیت پیامبر جهستند و این ذهن بیمار آخوند رافضی است که سعی دارد اهل سنت را دشمن اهل بیت معرفی کند [۱۷۳]. و اما توضیحاتی دیگر پیرامون بررسی اسناد این حدیث وجود دارد: با توجه به تصحیح آن از سوی حاکم بر شرط مسلم و نیز موافقت ذهبی ـ آن بود که راوی آن اسماعیل بن ابی اویس بود، وی نیز از پدرش -عبدالله بن عبدالله بن اویس- مشهور به ابی اویس روایت داشته است. ممکن است که هم حاکم و هم ذهبی در تصحیح این حدیث بر شرط مسلم گمان غلط برده‌اند، به دو شرط:

نخست: هیچگاه مسلم از ابا اویس حدیثی را اخراج نداشته که بدان احتجاج ورزد یا قابل احتجاج باشد، بلکه احادیثی که راوی آن ابا اویس بوده به صورت متابعه ذکر نموده است. مواضع زیر را در (صحیح مسلم) نگاه کنید:

۱- (۱/۱۳۴) مسلم روایتی را از مالک و یونس و از الزهری می‌آورد و به دنبال آن بعنوان متابعه حدیث ابا اویس را هم ذکر می‌دارد.

۲- (۱/۲۹۷) روایتی را از مالک و ابن عینیه و ابن جریح از العلاء می‌آورد و به عنوان متابعه روایت العلاء بن عبدالرحمن را ذکر می‌دارد.

شخص ذهبی آن را در کتاب [الـمیزان: ۲/۴۵۰] ذکر نموده، و رمز و نشانه‌ای را با این شکل (م تبعا) ـ یعنی: از ابا اویس در متابعات اخراج شده ـ برای آن قرار داده است.

دوم: اگرچه امام مسلم در کتاب صحیح خویش از اسماعیل بن ابی اویس و پدرش روایت کرده است، اما هیچگاه روایتی را از طریق اسماعیل از پدرش ـ ابی اویس ـ نقل نکرده است، و این همان چیزی است که احادیث وی را از شروط مسلم مسقوط می‌دارد، و بلکه آن‌ها را بی‌ارزش نموده و به تضعیف می‌کشاند. و چون اسماعیل را بهتر از پدرش دانسته‌اند، پس در اینجا سطوری را درباره‌ی آن‌ها می‌آوریم:

۱- اسماعیل‌بن اویس: ذهبی در (الـمیزان) در بارۀ وی می‌گوید: وی محدّثی سهل‌انگار و غیرجدی بود، ابن حجر در (التقریب) می‌گوید: وی مردی بسیار راستگو بود، اما گهگاهی به خاطر سوء حافظه‌اش به خطا می‌رفت. عده‌ای از متشددّین و سخت‌گیرانِ حدیث همچون ابن معین و معاویة بن صالح و نسائی وی را ضعیف دانسته‌اند، لکن نسائی حکایتی را در کتاب (تهذیب التهذیب) درباره او روایت نموده که گویا او -اسماعیل بن اویس- برای اهالی مدینه حدیث وضع نموده است. در همین رابطه نیز حافظ دنبال می‌دارد و می‌گوید: «و او همانی است که نسائی در نتیجه شناخت وی از احادیثش اجتناب ورزیده و گفته که محدّث موثقی نیست، و امید می‌رود که این خصلت‌ها مربوط به دوران جوانی وی بوده و بعداً به اصلاح خویش پرداخته باشد. و گمان نمی‌رود که مسلم و بخاری از وی حدیثی اخراج داشته باشند مگر اینکه آن حدیث صحیح بوده و چند نفر از رجال موثّق آن را روایت کرده باشد». و باز در کتاب [هدی الساری مقدمة فتح البخاری: ۵۵۱] می‌گوید: «شیخین -مسلم و بخاری- از وی احتجاج نموده‌اند اما نه زیاد و بخاری نیز احادیثی را که تنها سند آن وی بوده باشد اخراج نداشته است مگر دو حدیث، و مسلم نیز همان‌هایی از وی اخراج نموده که بخاری اخراج داشته است». اما اعتماد بخاری بر اسماعیل بن ابی اویس در اخراج آن دو حدیثی که تنها سند آن‌ها همان اسماعیل است، جریانی دارد که سبب آن را بهتر بیان می‌دارد. حافظ عسقلانی در (مقدمة فتح الباری) می‌گوید: «در مناقب بخاری با سند صحیح روایت نمودیم که اسماعیل‌بن ابی‌اویس اصول خویش را اخراج داشت و به امام بخاری عرضه نمود، و به وی این اجازه را نیز داد تا که احادیث صحیح را برگزیند، و آنچه را که در زمینه علوم‌الحدیث می‌داند در مورد احادیث وی به کار گیرد و سره آن را از ناسره جدا نماید». و این خود دلیلی است بر صحت احادیثی که امام بخاری از وی اخراج نموده است، چون اسماعیل کتاب خویش را در اختیار بخاری نهاد و بخاری آن را بررسی و ارزشیابی نمود، پس به این صورت مسألۀ سوء حافظه ابن ابی اویس مندفع می‌گردد، به همین خاطر است که ابن حجر این قاعده را ابراز نموده و می‌گوید: «بنابراین به هیچ‌یک از احادیث اسماعیل ابن ابی اویس احتجاج جایز نیست، به غیر از آنچه که در صحیح بخاری آمده است، به همین خاطر نسائی و دیگرانی هم آن‌ها را معیوب شمرده‌اند، مگر احادیثی که غیر او نیز در آن مشارکت نموده باشد، پس بدان اعتبار می‌گردد». ولی امام مسلم از اسماعیل‌بن ابی اویس حتی یک حدیث را نیز که راوی آن تنها او بوده باشد اخراج ننموده است، بلکه تمامی آنچه را که از وی اخراج داشته متابعاتی است که در روایت خویش آورده است، خواه متابعۀ تام یا قاصر. نگاه کنید به [صحیح الـمسلم: ۲/۸۷۵، ۲/۱۱۳۵، ۳/۱۲۷۳، ۳/۱۵۲۶، ۳/۱۶۵۸، ۴/۱۸۸۰] به غیر از یک موضع در (۳-۱۱۹۱-۱۱۹۲) این حدیثی را که مسلم با این اسناد روایت نموده، خود بخاری آن را از اسماعیل بن ابی اویس اخراج داشته است، نگاه کنید به [صحیح البخاری: ۳/۲۴۴] پس انشاءالله اشتباه برطرف شده باشد، قاعده‌ای که حافظ ابن حجر آن را مستقرّ نمود نیز قطعی شده باشد. پس با این وجود این حدیثی را که تنها اسماعیل‌بن ابی اویس منفرداً روایت داشته و هیچ متابع و شاهدی ندارد ضعیف محسوب شده و صحتّ آن بعید به نظر می‌رسد، چه جای اینکه بر شرط مسلم باشد.

۲- عبدالله بن عبدالله بن اویس، مشهور به ابو اویس:

حافظ عسقلانی در (التقریب) درباره وی می‌گوید: راستگو بود اما گمان غلط داشت و سهو می‌کرد. غیرحافظ نیز وی را بنا بر سوء حافظه‌اش ضعیف پنداشته‌اند. حتی ابوحاتم می‌گوید: احادیث وی قابل نگارش و کتابت هستند ولی قابل احتجاج نیستند -چنانکه در اینجا به آن احتجاج ورزیده‌اند- اما احادیث وی در شواهد و متابعات قابل استفاده است، و بر همین اساس امام مسلم در کتاب صحیح خویش از وی حدیث اخراج داشته ولی هیچ‌گاه به احادیث منفرد وی احتجاج ننموده و آن را هم صحیح ندانسته است، بلکه در شواهد و متابعات از وی استفاده نموده است. مخصوصاً اگر در اسناد حدیثی بعلاوه ابو اویس پسرش اسماعیل نیز وجود داشته باشد، که در آن صورت حدیث ضعیف و ضعیف‌تر به نظر می‌رسد.

[۱۷۳] یکی از دلایل شگرف و مهم و اساسی و علمی و پیچیده‌ای که باعث شده آخوندهای رافضی، اهل سنت را دشمن اهل بیت بدانند، این است که چرا ایشان روی قبور امامان را گنبد و بارگاه نمی‌سازند؟! و چرا سنگ قبور ایشان را بوس نمی‌کنند؟! و چرا زیارت جعلی عاشورا نمی‌خوانند و چرا خلفا را لعن نمی‌کنند؟!! و چرا و چرا و چرا .....