آخرین سرخاب و سفید آب ( مراجع شیعه پاسخ نمی دهند) - جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث شصت و سوم:

حدیث شصت و سوم:

حدیث سلمان که گفته است: پیامبر جفرموده است: «من احب علیاً فقد أحبّنی ومن ابغض علیاً فقد ابغضنی» «هر آنکه علی را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر آنکه از علی نفرت داشته باشد از من نفرت داشته است». [حاکم: ۳/۱۳۰] آن را روایت نموده و گفته است: بر شرط شیخین صحیح است و ذهبی نیز آن را پذیرفته است. باید گفت: حاکم و ذهبی، خدا آن‌ها مورد رحمت قرار دهد - اشتباه نموده‌اند، زیرا در اسناد آن سعید بن اوس ابو زید انصاری می‌باشد و حال او از رجال احادیث صحیح نیست و حافظ ابن حجر در (التقریب) درباره‌ او می‌گوید: او راستگو اما دارای روایات اشتباه و اوهام است، پس اسناد آن فقط حَسَن است و لاغیر. ولیکن با توجه به شواهدی مانند آنچه طبرانی از حدیث ام سلمهل- نقل نموده، حدیث مذکور به درجه صحت ارتقا می‌یابد. و هیثمی‌در [الـمجمع: ۹/۱۳۲] اسناده آن را حَسَن دانسته است و چنین به نظر می‌رسد که آلبانی نیز در [الصحیحة: ۱۲۹۰] آن را صحیح به شمار آورده است. وی حدیث مورد بحث با وجود فضیلت علی در آن اختصاص به علی ندارد بلکه کسانی دیگر در سطح او یا بلکه بزرگتر از آن در موردشان روایت گردیده است به عنوان نمونه پیامبر جفرموده است: «هر آنکه انصار را دوست بدارد خداوند را دوست داشته و هر آنکه انصار را مبغوض بدارد خداوند او را مبغوض می‌دارد» و این حدیث صحیح است و از تعدادی صحابی مانند براء بن عازب نزد [ابن ماجه: ۱۶۳] روایت شده است، و همچنانکه آلبانی گفته است اسناد آن بر شرط شیخین صحیح است. و همچنین نمونه‌ حدیث ابو هریرهسنزد [امام احمد: ۲/۵۰۱-۵۲۷]، وجود دارد، و هیثمی آن را در الـمجمع: ۱۰/۳۹] به یعلی و بزار نسبت داده است و نیز حدیث معاویه بن ابو سفیان نزد [امام احمد: ۴/۹۶-۱۰۰] و طبرانی در [الکبیر: ۱۹/۲۷۴-۲۷۵] یافت می‌گردد و هیثمی‌ در [الـمجمع: ۱۰/۳۹] آن را به ابو یعلی نسبت داده است. و حدیث حارث بن زیاده هم نزد [امام احمد: ۴/۲۲۱، ۲۲۹۱]، و ابن حبان (موارد الظلآن) طبرانی در الکبیر: ۳۳۵۶-۳۳۵۷-۳۳۵۸] با عبارت: «من أحبَّ الأنصار فبحبي أحبهم، ومن أبغض الأنصار فبغضي أبغضهم» و طبرانی آن را در [الکبیر: ۱۹/۲۹۴، شماره ۷۸۹] از حدیث معاویه بن ابو سفیان، روایت نموده، و هیثمی آن را در [الـمجمع: ۱۰/۳۹] به طبرانی نسبت داده است. و عبارت مذکور در حدیث ابو هریره هم روایت شده است. و رجال آن جز احمد بن حاتم که اهل ثقه –نیز- می‌باشد رجال صحیح می‌باشند و حدیث او نیز جز نعمان بن مره که اهل ثقه است همه‌ رجال آن رجال صحیح الاسناد می‌باشند و همین لفظ در حدیث وائل بن حجر روایت شده است، که طبرانی آن را در [الصغیر: ۱۱۴۳] روایت نموده و هیثمی نیز آن را در [الـمجمع: ۹/۳۷۶] به «الکبیر» نسبت داده‌است. و تمام روایات مذکور دارای بزرگ‌ترین فضیلت برای انصار می‌باشند و مستلزم محبت خدا و رسول است برای هر آنکه آنان را دوست بدارد، و بر عکس هم موجب بغض خدا و رسول است، برای آنکه آن‌ها را نفرت بدارد، و از قبیل حدیث علی÷درباره‌ عمرسنیز نزد ابن عساکر در [تهذیب تاریخ دمشق: ۴۸۷] با عبارت: «من أحب عمر فقد أحبني ...» روایت گردیده است. (متن حدیث نیز ربطی به عقاید شیعه از جمله خلافت ندارد و مانند همان سفارش به دوستی علی در غدیرخم است و این احادیث همگی قرینه یکدیگر می‌باشند و نشان می‌دهند که محبت و دوستی علی مطرح بوده، نه خلافت الهی و عقاید منحرف روافض).