حدیث سی و دوم:
حدیثی که پیامبر جبه علی فرمود: «أنت أخي وصاحبي» «تو برادر و رفیق منی» روایت مذکور نزد امام احمد در [مسند: ۱/۲۳۰] از طریق حجاج از حکم از مقسم از ابن عباسبروایت گردیده است و در مسند آن دو علت ضعف وجود دارد: ۱- حجاج مذکور (در اسناد) همان ابن أرطاة میباشد و او گر چه خود صادق است اما بسیار اشتباه و تدلیس مینماید و همانطور که در (التقریب) ذکر شده در روایت عنعنه به وی احتجاج نمیشود. و او در این روایت خود به سماع (از دیگران) تصریح نموده است و ابن خزیمه میگوید: (من جز در آنچه که او خود (مستقیماً) بگوید: شنیدم و یا به ما خبر داده به وی استدلال نمینمایم [نگاه کنید به شرح حال وی در التهذیب و الـمیزان] پس علت (ضعف) اول در روایت مورد بحث تدلیس حجاج و اشتباه اوست. ۲- میان حکم -ابن عتیبه-و مقسم غلام ابن عباس انقطاع وجود دارد، و ابن حجر در شرح حال حکم و مقسم از (تهذیب التهذیب) از امام احمد و بحین قطان ذکر نموده که حکم از مقسم جز چهار حدیث یا حداکثر پنج حدیث نشنیده است [نگاه کنید به: تهذیب التهذیب ۲/۴۳۴] و حدیث مورد بحث در میانشان وجود ندارد و این همان چیزی است که ما به آن انقطاع میگوئیم و حافظ (التقریب) در مورد حکم بن عتیبه میگوید: «او اهل ثقه است اما گاهی در اسناد او تدلیس است» و هدف او در انتساب تدلیس به حَکَم، همان حدیث مذکور است. و نباید این علت و ساده را یا غیر قادحه پنداشت، و حکم همانطور که ذکر شد اهل ثقه است، و عدم ذکر اسناد میان او و مقسم به علت نسیان او نبوده، بلکه به علت وجود خللی در آن واسطه بود، مثلاً ممکن است راوی متهم به دروغ باشد و یا متروک و ضعیف الحدیث بوده است. لذا حَکَم تدلیس نموده و اسناد آن را (با حذف راوی واسطه) و به مقسم وصل نموده است. و عمل حکَم در این روایت همچون تدلیس بسیاری از حفاظ همچون اعمش، حسن بصری، ابو اسحاق سبیعی و دیگران است، و دلیل تدلیس افراد مذکور به علت تأویل جوانب این امر و یا اعتماد به فرد واسطه نزد آنان بوده و در غیر این صورت اینگونه تدلیس حرام و عدالت آنان را مکدر مینماید و حدیث مذکور به علت وجود این دو علت در اسناد آن از درجه صحت ساقط میگردد و نمیتوان به آن احتجاج نمود. (سبب ورود این روایت نزد امام احمد، در جریان اختلاف علی با جعفر و زید در مورد دختر حمزه بیان گردیده است و البته متن حدیث نیز ربطی به عقاید رافضیان چون خلافت و غیره... ندارد).