حدیث حسن:
از ابوسلیمان خطابی نقل کردهاند که: ایشان پس از یادآوری تقسیم حدیث در نزد علما – به سه قسم صحیح، حسن و ضعیف – گفته است: حدیث حسن به حدیثی گفته میشود که مخرجش مشخص باشد [۱۴۵]و رجال سندش انسانهای مشهوری باشند [۱۴۶]. و از ابو عیسی ترمذی نقل کردهاند که ایشان گفته است: حدیث حسن به حدیثی گفته میشود که رجال سندش متهم به دروغگویی نباشند و حدیث شاذ [۱۴۷]نباشد و دارای سندهای متفاوتی باشد [۱۴۸]. و بعضی از علمای متأخر گفتهاند: حدیثی که در آن اندکی ضعف وجود داشته باشد، همان حدیث حسن است. اما برای تعریفی جامعتر و بهتر باید گفت: حدیثی که رجال سندش از فرد مستوری [۱۴۹]که شایستگی او متحقق نشده باشد خالی نباشد با این شرط که غفلت (ذهنی غیر عمدی) و خطای زیادی در روایاتش نباشد و در عین حال متهم به دروغگویی در روایت نباشد، بدین معنی که عمداً در روایت حدیث دروغ نگوید و هر چیز دیگری که او را به فسق متهم کند از آن مبرا باشد و عین همین متن یا شبیه آن با سندهای دیگری (یکی و یا بیشتر) و از طرق دیگر شناخته شده باشد (نقل شده باشد) تا حدیث از طریق احادیث دیگر که متابع و شاهد این حدیث هستند تقویت شود و این به معنای آمدن حدیث دیگری مانند حدیث اوست که به این طریق از شاذ و یا منکر بودن خلاصی مییابد و سخن ترمذی با این توضیح بهتر روشن میشود [۱۵۰]. آنچه بیان شد تعریفی جامع میباشد و شامل تمام گفتههای پراکندهای است که در مورد حسن به ما رسیده است. انگار که ترمذی یک نوع از حسن را یادآور شده و خطابی نوع دوم آن را بیان کرده است، بدین معنی که هرکدام از آنها به موارد ضروری بسنده کردهاند و از نوع دیگر چشم پوشی کردهاند و یا نوعی از حسن را ذکر کردهاند و از نوع دیگر و بعضی از جوانب دیگر غافل ماندهاند، و خداوند داناتر است. در ضمن لازم به تذکر است که درجه حسن از صحیح پایینتر است، چرا که شرط صحیح در این است که تمامی راویان، از نظر عدالت و اتقان و ضبط، از طریق نقل صریح و یا شهرت (خود راوی) مورد تأیید قرار گرفته باشند.
[۱۴۵] مخرجش مشخص باشد (عرف مخرجه): مقصود از مخرج شامی، عراقی، مکی کوفی و .... میباشد. ر. ک. شرح شرح نخبة الفکر. ملا علی القاری. [۱۴۶] رجال سندش انسانهای مشهوری باشند (اشتهر رجاله): این که راویان سند به روایت کردن حدیث از اهل شهرشان (سرزمینشان) مشهور باشند. ر. ک. شرح شرح نخبة الفکر، ملا علی قاری، ص ۳۱۰. [۱۴۷] شاذ در نزد ترمذی به این معناست: حدیثی است که راوی آن با حدیث راوی حافظتر از خود و یا با جمعی از راویان (که از نظر حفظ و اعتبار با او در یک سطح هستند اما تعداد آنها بیشتر است) مخالف باشد و در حدیث شاذ (مطابق آنچه که شافعی به صراحت بیان میکند)، فرد بودن راوی شرط نیست. ر. ک. النکت. ابن حجر العسقلانی. [۱۴۸] شیخ تقی الدین ابن تیمیه در رابطه با حدیث حسن چنین میگوید: این اصطلاح از آن ترمذی است و غیر از ترمذی در نزد اهل حدیث، جز صحیح و ضعیف وجود ندارد و ضعیف در نزد آنها به معنای حدیثی است که از درجه صحیح پایینتر باشد، البته ممکن است حدیث ضعیف متروک نیز باشد و این در صورتی است که راوی آن متهم (به دروغ) و یا اشتباه بسیار در روایت باشد و نیز ممکن است حدیث ضعیف، حسن باشد و آن در صورتی است که راوی آن متهم به دروغ نباشد و میگوید: این معنی گفتهی احمد بن حنبل میباشد که عمل به حدیث ضعیف را بر قیاس ترجیح میدهد. ر. ک. النکت. ابن حجر العسقلانی. [۱۴۹] از اقسام مجهول میباشد. [۱۵۰] آنچه که از تعریف ترمذی میتوان فهمید این است که ایشان در تعریف خود فقط روایت راوی مستور را در رده حدیث حسن قرار نداده است، بلکه علاوه بر آن، تعریف او شامل موارد زیر نیز میباشد: انواع احادیث ضعیف دارای راوی با سوء حافظه و یا راوی موصوف به غلط و خطأ [غیر عمدی] و یا راوی مختلط آن هم بعد از اختلاط و یا عنعنه با وجود راوی مدلس و یا راوی با انقطاع خفیف (احتمالاً انقطاع خفی مد نظر باشد که همان ارسال خفی میباشد و انقطاع خفیف، همان انقطاع ناشی از تدلیس میباشد. در قسمت شروط حدیث مقبول حدیث مرسل را نیز در این لیست آورده است). تمامی این موارد در نزد ترمذی از انواع حسن هستند اما با شروط سه گانه: الف) راوی متهم به دروغ در بین آنها نباشد. ب) سند شاذ نباشد (مخالف با احادیث قویتر از خود نباشد). ج) این که آن حدیث یا مانند آن (حدیث تابع یا شاهد) از یک جهت دیگر (طریق و یا سند دیگر) و یا بیشتر، پشتوانه و تقویتکنندهی این احادیث شود. البته رتبه و درجهی تمامی اینها با یکدیگر تفاوت میکند و بعضی از بعضی دیگر قویترند .... ابن حجر در ادامه میگوید: و آنچه که این نظر را تقویت میکند این است که ترمذی شرط اتصال سند را در تعریف حسن به هیچ عنوان ذکر نمیکند و به همین خاطر بسیاری از احادیث منقطع را حسن میداند. ابن حجر برای تمامی موارد فوق از انواع حسن در نزد ترمذی نمونههایی ذکر میکند. البته نباید فراموش کرد که این نوع تعریف و تقسیم مورد اتفاق علما نیست و آنچه که علما در مورد استناد حسن ذکر کردهاند شامل این تعریف از حسن نمیشود و این تعریف در نزد ترمذی میباشد. ابو الحسن بن القطان در کتاب «بیان الوهم والإیهام» به صراحت میگوید: این قسم (حسنی که ترمذی معرفی میکند) همهاش قابل احتجاج نیست، بلکه در فضائل اعمال به آن عمل میشود و در زمینهی احکام به آن عمل نمیشود، مگر اینکه سندهای (تقویتکننده) زیادی داشته باشد و یا موافقت شاهدی صحیح (موافقت حدیثی شاهد که صحیح باشد) داشته باشد و یا ظاهر قرآن بر آن دلالت کند. ق، النکت. ابن حجر.