بخش دوم: بررسی احادیث شیعهپسند در کتب اهل سنت
کارل ارنست نویسنده کتاب اقتدا به محمد در کتاب خود مینویسد: «در رویکرد به متون دینی میباید خود را از این طرز تلقی که امروزه دامنگیر شده است و به رقابتهای تبلیغی مربوط میشود، فارغ سازیم. یعنی ممکن است به آسانی گرفتار این خبط شویم که یک نقل قول منفرد از متون مقدس و یا شریعت را به عنوان شاهد صدق برای پذیرش یا عدم پذیرش کل یک دین به کار بریم. در فن مناظره، ظرافتها و ترفندهایی از این دست وجود دارد که به آسانی مورد سوء استفاده کسانی قرار میگیرد که به دنبال منافع شخصی خویشاند، ولی پیدا کردن نقل قولهای غیرمنصفانه برای آنان که آشنایی قبلی با یک سنت دارند خیلی آسانتر است» [۱۳۰].
مراجع مدعی تشیع در مناظرات خود با اهل سنت و برای صحیح جلوه دادن عقایدشان، میآیند و مرتب به احادیثی از کتب اهل سنت اشاره میکنند و میگویند ما از کتب خودتان دلیل میآوریم تا متوجه شوید که مذهب ما بر حق است!!! ما برای خواننده گرامی تعدادی از این احادیث را نقد و بررسی میکنیم تا متوجه شوید احادیثی که مراجع رافضی از صبح تا شام به رخ اهل سنت میکشند، کدام هستند؟ خواننده گرامی توجه داشته باشد که چنانچه سند حدیثی، صحیح نباشد و حدیث مربوطه و راویان آن، توسط دانشمندان علم حدیث تایید نشده باشند (و بطور کل دارای نواقصی باشد که قبل از شروع این بخش، در مورد علم حدیث توضیحاتی را میدهیم) بنابراین آن حدیث فاقد ارزش است و نمیتوان آن را حجت قرار داده و مرتب به آن استناد نمود. احادیث شیعه پسند، وضعیت خوبی ندارند و با مطالعه این بخش، خودتان متوجه این موضوع خواهید شد [۱۳۱]. و لازم به تذکر است که متن این احادیث نیز غالبا ربطی به عقاید شیعه ندارند و یا دارای اشکالات فراوان هستند و یا احادیث مخالف دیگری را دارند که البته چشمان مراجع رافضی آنها را نمیبیند و تنها بصورت گزینشی عمل میکنند. در این بخش بیشتر به بررسی اسناد این احادیث پرداخته شده و بررسی متن احادیث در کتب دیگری انجام شده تا مطالب خیلی مفصل نشوند و خواننده گرامیبهتر و راحتتر مطالعه نماید. اسناد و راویان احادیثی که مراجع رافضی به آنها استناد میکنند میبایست بررسی شوند و نظر علمای رجال اهل سنت در مورد آنها دیده شود، نه اینکه بطور دلخواه و گزینشی حدیثی را بیرون بکشید و در بوق و کرنا کنید. و اما حتی چنانچه روایان اینگونه احادیث ثقه باشند، باز باید دید که این راویان متصف به تشیع نبوده باشند، چون در هیچ محکمهای نیز قاضی سخن یک نفر شیعه یا منتسب به تشیع را به نفع عقاید خودش قبول نخواهد داشت و این از اصول مناظره است که متاسفانه مراجع رافضی به روی مبارک خویش نمیآورند. کتاب رجال الشیعة في اسانید السنة نوشته الشیخ محمد جعفر الطبسی میباشد که در آن فهرست کاملی از رجال شیعه که در مسانید اهل سنت وجود دارند ذکر گردیده است و چنانچه از این پس در مناظرات خویش (و یا در نوشتن ردیه علیه ما) به احادیث این افراد استناد کنید، ما آن احادیث را رد میکنیم. حتی در کتب صحیحین (بخاری و مسلم) نیز چنین افرادی وجود دارند و شیخین از بیش از شصت نفر که متصف به تشیع بودهاند روایت کردهاند و از گروه زیادی که رافضی بودهاند روایت کردهاند که برخی عبارتند از:
۱- أبان بن تغلب ربعی
ذهبی در مورد او میگوید: «او شیعهای کامل است، اما راستگوست، پس ما صداقت او را میپذیریم و بدعتش به گردن خودش میباشد» [۱۳۲].
۲- احمد بن مفضل قرشی
ابوحاتم درباره او میگوید: «او از سران شیعه بود، و راستگوست» [۱۳۳].
۳- جعفر بن سلیمان ضبعی
ابن معین میگوید: «ثقه است» و ذهبی از او روایت کرده است که او ابوبکر و عمرل را دوست نمیداشت [۱۳۴].
۴- خالد بن مخلد قطوانی
ابن سعد میگوید: (او اهل تشیع بود، حدیث او منکر و غیر قابل قبول است، و در تشیع افراط میکند، و به خاطر ضرورت از او روایت نوشتهاند) [۱۳۵]. یعنی او احادیثی روایت میکند که دیگران روایت نکردهاند، یا به خاطر علو سند.
۵- عبدالملک بن أعین کوفی
ابوحاتم میگوید: «شیعه است، راستگوست».
سفیان میگوید: «رافضی است».
و عجلی میگوید: «ثقه است» [۱۳۶].
۶- محمدبن فُضَیل بن غزوان
ابن معین میگوید: «ثقه است». و ابوداود میگوید: «شیعهای آتشین بود» [۱۳۷].
اینها شماری از راویان شیعه هستند که به تشیع و غلو و رافضی بودن توصیف شدهاند، که احادیث آنها را بخاری و مسلم یا یکی از آنها ذکر کردهاند و وقتی که صداقت و راستگویی آنها ثابت شده اعتقاد بد این افراد شیخین را از ذکر روایات آنها باز نداشته است [۱۳۸]، ولی در روایات فضائل ائمه و روایاتی که به نفع عقاید شیعی باشد نمیتوان به احادیث این دسته استناد جست و روایات ایشان در مناظرات حجت به حساب نمیآیند.
لازم است قبل از شروع و وارد شدن به این بخش، در مورد علم حدیث شناسی توضیحاتی را ارائه دهیم تا خواننده گرامیبا مفاهیم آن آشنایی پیدا کند. حدیث در نزد علما به سه بخش تقسیم میشود: ۱- صحیح ۲- حسن ۳- ضعیف.
[۱۳۰] کتاب اقتدا به محمد ج، نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر (ترجمه قاسم کاکایی، صفحه۴۹). [۱۳۱] تنها هنر جناب قزوینی و یا استادان ایشان همچون شیخ شرف الدین موسوی (صاحب کتاب المراجعات) جمعآوری و اشاره به احادیث ضعیف از کتب اهل سنت است و میبینیم که مرتب در حال استناد به مطلب و حدیثی از کتاب فلان عالم اهل سنت هستند و مردم بیخبر نیز که تحقیقی در این زمینه ندارند فوری لذت برده و به عقاید خود پایبند میمانند، ولی اشخاصی که به تحقیق و بررسی این احادیث میپردازند، براحتی متوجه پوچی گفتار ایشان میشوند و فریب نمیخورند. با مطالعه این بخش بیشتر به پوچی گفتار علمای رافضی پی میبرید، احادیث این بخش همان احادیث مورد استناد شیخ شرف الدین موسوی در کتاب الـمراجعات نیز هستند که به خیال خود علیه اهل سنت بکار گرفته است و میبینیم که مراجع مدعی تشیع به کتاب الـمراجعات بسیار فخر میفروشند و آن را جزء بهترین کتابهای خود علیه اهل سنت میدانند، در صورتیکه کتاب مربوطه ارزش علمی ندارد و نقد آن بصورت بسیار عالی نوشته شده است و هرکس آن را بخواند به پوچی کتاب الـمراجعات پی میبرد و چنانچه خود شیخ شرف الدین آن را میخواند از غصه تلف میشد. کتاب پاسخهای کوبنده به کتاب مراجعات تالیف ابومریم بن محمد اعظمیدر دوجلد به زبان فارسی و عربی (الحجج الدامغات لنقض كتاب الـمراجعات) که خواندن آن را اکیدا توصیه میکنیم، در این بخش نیز از مطالب این کتاب ارزنده استفاده نمودهایم. [۱۳۲] الـمیزان: ۱/۵. [۱۳۳] الـمیزان: ۱/۱۵۷. [۱۳۴] الـمیزان: ۱/۴۱۰. [۱۳۵] الطبقات الکبری: ۱/۶۴۰. [۱۳۶] الـمیزان: ۲/۶۷۷. [۱۳۷] الـمیزان: ۴/۹. [۱۳۸] علامه شیعی، ابن مطهر تأکید کرده است که: معیوب بودن دین فرد باعث این نمیشود که حدیث او معیوب گردد [رجال الحلی: ص ۱۳۷].