سوال ۸۱:
مراجع رافضی در مقابل آیاتی چون: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾[الکهف: ۱۱۰] «ای پیامبر بگو من نیز انسان و بشری مانند شما هستم» موضعگیری میکنند، چون این آیات با عقاید غلوآمیزی چون عصمت و نداشتن ذرهای سهو و خطا در تضاد هستند [۱۱۷]و میبینیم که میگویند این آیات مد نظر وهابیون هستند و برای رد عصمت به آنها استناد میکنند و اینها جزء آیات متشابه هستند ولی ما آیات محکمیداریم که مقام نبی اکرم جرا بسیار بالا اعلام میکند. باید به این مغرضین گفت که از همه آیات قرآنی، قسمتی از آنها مربوط به پیامبر جاست و تازه شما از این تعداد بسیاری را متشابه میدانید، پس در اینصورت چه چیزی باقی میماند؟ و جالب است آیات مورد استناد ما که بسیار روشن و واضح هستند، جزء متشابهات میشوند ولی آیات مورد نظر شما جزء محکمات هستند؟ آیاتی چون: ﴿وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ ٥﴾[الضحی: ۵] «و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى». که شما با آب و تاب میگویید در این آیه تصریح شده که به تو هراندازه بخواهی عطا میشود تا حدی که راضی شوی و پیامبر جتوانایی شفاعت هراندازه از امت را خواهد داشت و.... در صورتیکه مقصود همین آیات نیز روشن است ولی جالب اینجاست که موارد مورد نظر شما محکم هستند، ولی آیات بسیاری چون ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾، جزء متشابهات هستند!!! یا آیات دیگری که عدم عصمت مورد نظر شما را نشان میدهند، همچون: اخم کردن پیامبر جبه شخص کور در سوره عبس [۱۱۸]و یا در سوره غافر، ۵۵ آمده: ﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِبۡكَٰرِ ٥٥﴾[غافر: ۵۵]. «پس صبر کن که وعده خدا حق است و براى گناهت [۱۱۹]آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت شامگاهان و بامدادان ستایشگر باش» و سوره محمد آیه ۱۹: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَكُمۡ وَمَثۡوَىٰكُمۡ ١٩﴾[محمد: ۱۹]. «پس بدانکه هیچ معبودى جز خدا نیست و براى گناه خویش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ایمان (طلب مغفرت کن) و خداست که فرجام و مآل (هر یک از) شما را مىداند». نگفتن انشاء الله که در سوره کهف آیات۲۳، ۲۴ بیان شده و افشای رازی برای همسران خود و اینکه چرا چیزی را که خداوند برای تو حلال کرده، حرام کردی (سوره تحریم) و در سوره احزاب، ۳۷ میفرماید: «از خدا سزاورتر بود بترسی تا از خلق» و در سوره توبه، ۴۳ میفرماید: «خدا تو را ببخشد چرا قبل از اینکه دروغگو از راستگو بر تو معلوم شود بدانها اجازه دادی» و در سوره نساء، ۱۰۵ میفرماید: ﴿وَلَا تَكُن لِّلۡخَآئِنِينَ خَصِيمٗا ١٠٥﴾[النساء:۱۰۵]. «و نیاید که به سود خیانتکاران به خصومت برخیزی». در مورد داستان بنی ابیرق است که در دزدی زرهی دست داشتند و با جنجال میخواستند گناه را به گردن دیگری بیندازند، حتی پیامبر جقتاده بن نعمان را که عزیز و بدری هم بود و شکایت دزدی او پیش پیامبر برده بود، سرزنش کرد، که آیه آمد. و سوره توبه، ۱۱۳ که در مورد طلب استغفار برای مشرکین (و منافقین) است و فراموشی: (ای پیامبر) هرگاه شیطان تو را به فراموشی انداخت، پس دیگر با گروه ظالمان منشین: ﴿وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٦٨﴾[الأنعام: ۶۸] و شک در سوره سجده، ۲۳ و عجله در سوره قیامه، ۱۶: ﴿لَا تُحَرِّكۡ بِهِۦ لِسَانَكَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ١٦﴾«زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن (= قرآن) حرکت مده»، و همچنین آیه: ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَكَ فَتۡحٗا مُّبِينٗا ١ لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكَ وَيَهۡدِيَكَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا﴾[الفتح: ۱-۲] [۱۲۰]. «ما تو را پیروزى بخشیدیم (چه) پیروزى درخشانى، تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدایت کند»، آری شما خواننده گرامی خود میتوانید این آیات را بخوانید و قضاوت کنید که آیا در فهم و مقصود آنها شبههای وجود دارد یا خیر؟
[۱۱۷] پیامبر جدر حوزه وحی و شریعت دارای عصمت بوده است و به هنگام خطا توسط وحی الهی متذکر میشده است که نمونههای آن همانطور که نشان دادیم در قرآن وجود دارند. [۱۱۸] البته شیعه اینرا در مورد پیامبر جنمیداند، ولی از آیات بعدی که درباره هدایت افراد است و خطاب سخن نیز با پیامبر اسلام میباشد که هادی آن افراد بوده، مشخص میشود که منظور از عبس و تولی همان نبی اکرم جاست: ﴿وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ ٣﴾[عبس: ۳] «و تو چه دانى شاید او به پاکى گراید» ﴿وَمَا عَلَيۡكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ ٧﴾[عبس: ۷]. «با آنکه اگر پاک نگردد بر تو [مسؤولیتى] نیست». ﴿فَأَنتَ عَنۡهُ تَلَهَّىٰ ١٠﴾[عبس: ۱۰]. «تو از او به دیگران مىپردازى». ﴿كَلَّآ إِنَّهَا تَذۡكِرَةٞ ١١﴾[عبس: ۱۱] «زنهار [چنین مکن] این [آیات] پندى است» ﴿فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ ١٢﴾[عبس: ۱۲] «تا هر که خواهد از آن پند گیرد». [۱۱۹] مراجع مدعی تشیع تمامی سعی و تلاش خود را بکار میگیرند تا معنای لذنبک را از گناه به چیزی دیگر تغییر دهند و در این زمینه از هرگونه تفسیر و توجیه و ماست مالی که فکرش را بکنید استفاده میکنند تا معنای ظاهری آیات و کلمات را تحریف کنند و مثلا لذنبک و گناه را ترک اولی معنا میکنند!!! و در جواب باید گفت که به ترک اولی نمیگویند: گناه، بلکه میگویند: ترک اولی!! [۱۲۰] البته من مانند آخوندها از هر آیهای برای اثبات عقاید خود استفاده نمیکنم به همین دلیل لازم میدانم در خصوص این آیه توضیحی بدهم : این آیه پس از صلح حدیبیه نازل میشود و به نظر من یکی از اعجازهای معنوی جالب قرآن است که کاملا با اصول مترقی قرن بیستم سازگاری دارد. در اینجا صلح، نشانه پیروزی معرفی شده و اینکه دشمن تو را به رسمیت بشناسد اعلام بزرگترین فتح آشکار است. مردان بزرگ را به پایان کار آنها میشناسند، در اینجا هم کار پیامبرجبا موفقیت به پایان رسید (نه در فتح مکه و نه در غدیر خم، بلکه دقیقا در همینجا ای محمد، که توانستی دشمن را به پای میز مذاکره بنشانی! کاری که آخوندها پس از ۳۲ سال هنوز موفق به انجام آن نشدهاند!) و هم کار کفار مکه به پایان رسید! این موفقیت و این پیروزی و این صلح که به خاطر گذشت و بخشش و روح بلند محمد جو تفکر عالی شخص او بوده، باعث میشود خداوند از گناهان قبل و بعد او درگذرد. حال این گناهان چیست؟ مسلما گناه فردی نیست، بلکه گناهانی است که پیامبر اکرم جبه نوعی غیرمستقیم به خاطر نقش حاکمیتی در آن نقش داشتهاند. مثلا کافری که در جنگ کشته شده، زن و بچهاش بیسرپرست شدهاند و یا برخی اعمال اشتباه سران سپاه اسلام و....، ما میدانیم که اقامه عدل و برقراری کلمه توحید (در آغاز) فقط با ایجاد حکومت و قوای نظامی امکان پذیر است و آنچنان نزد خدا با ارزش است که به خاطر این مهم از گناهان پیامبر اسلام در حوزه حکومتی و اجتماعی میگذرد. برخی انسانهای متعهد و با خدا در ایران و سایر کشورهای عربی از سیاست دوری میکنند مبادا به گناهی گرفتار شوند در صورتی که اگرنیت آنها پاک بوده و تخصص و مدیریت داشته باشند و درست عمل کنند، خداوند از گناهان حکومتی آنها میگذرد، انشاء الله (در ضمن برخی دیگر چون جناب مکارم برای حفظ عقیده عصمت میگویند: منظور از گناهان، گناهانی هستند که مشرکین به تو نسبت دادهاند!!! نمیدانیم اینگونه تفاسیر یعنی چه؟ گناه نسبت داده شده و تهمت که آمرزش ندارد!! تازه گناه نسبت داده شده را از کجای آیه در آوردید؟!! یا میگویند: منظور ترک اولی بوده است توسط پیامبر(ص)، که این نیز مردود است زیرا به ترک اولی نمیگویند: گناه، بلکه میگویند: ترک اولی!!! و ادبیات عرب، آنقدر غنا داشته که خداوند بتواند منظورش را صریح و روشن بیان کند)