سوال ۵۴:
شما که میگویید پیامبر جتوسط همسرانش مسموم و کشه شدند!! [۹۷](رافضیان جهت گستاخی و بی حیایی هرچه بیشتر و برای داشتن چنین عقیده احمقانه ای، به روایاتی دلخوش هستند، همچون اینکه: عبدالصمد بن بشیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت فرمود: میدانید پیامبر جدر گذشت یا کشته شد؟ همانطور که خداوند میفرماید: (اگر او در گذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید) او قبل از مرگ مسموم شد، آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند [بحار: ج ۲۲، ص ۵۱۶ و بحار: ج ۲۸، ص۲۱ و تفسیر عیاشی: ج۱ ص۲۰۰] [۹۸]و میگویید امام حسن نیز از طریق معاویه مسموم شد و سعد بن عباده نیز به دست عمر و طرفدارانش کشته شد. سوال اینجاست که چرا این دشمنان و غاصبان، حضرت علی را نیز در همان ابتدا، براحتی نکشتند؟ آیا اینکار خیلی برایشان مشکل بوده؟ اگر ابوبکر و عمر اینقدر مشتاق غصب خلافت بودهاند و دستور الهی را در این زمینه نادیده گرفتهاند و به زعم شما اصلا ایمانی نداشتهاند و دارای کفر و نفاق بودهاند، پس کشتن علی و از بین بردن او برایشان راحت بوده، ولی چرا اینکار را نکردهاند؟ خود شما مرتب میگویید که حضرت علی نیرو و طرفدار چندانی نداشت وگرنه قیام میکرد و خلافت و حق خود را میگرفت، ما میگوییم پس طبق این نظر شما، حضرت علی تنها بوده و کشتن او آسانتر بوده است و خلیفه و طرفدارانش میتوانستند او را نیز همچون حسین در کربلا به شهادت برسانند، پس چرا خلفا این کار را نکردند؟! اصحابی که به زعم شما مرتد شدند و دستور مهم جانشینی و خلافت الهی را زیر پا گذاشته و آن را غصب کردند و همچنین به خانهای که دختر پیامبرشان در آن بوده هجوم بردند و آنجا را به آتش کشیدند و حتی به جنین داخل شکم او نیز رحم نکردند، پس آیا برای چنین افرادی کشتن علی خیلی ناگوار بوده؟ چرا علی را نکشتند که منصب خلافت و جانشینی را (به زعم شما) بر عهده داشته و هدف اصلی برای دشمنی بوده؟ کشتن فاطمه و جنین داخل شکمش چه سودی داشته است؟! شما که میگویید ایشان نبی اکرم جرا نیز مسموم کرده و کشتند، پس آیا کشتن علی برایشان از کشتن پیامبر جمشکلتر بوده است؟ علی که در انتها و بالاخره توسط ابن ملجم به شهادت میرسد، پس آیا کشتن او پس از رحلت نبی اکرم جکار دشواری بوده است؟! تنها پاسخ مراجع رافضی این است که غاصبان خلافت، قصد کشتن حضرت علی را نیز داشتهاند ولی به دلایلی و چون خواست خداوند بر آن نبوده، موفق به این کار نشدهاند!!! در پاسخ باید گفت آیا بهتر نبود خداوند همان خلافت او را حفظ مینمود تا نیازی به اینکار نباشد و چرا هم اکنون امام زمان شما ظهور نمیکند و خود شما نیز میگویید که یکی از علل غیبت او، خوف و ترس از قتل است!!! چرا خواست خداوند بر حفظ او قرار نمیگیرد تا او ظهور کند و ظالمین را از بین ببرد؟! آیا اینگونه و با ترس از مرگ میخواهد به جنگ ظالمین برود؟ حفظ امام شما در همه حال مطرح خواهد بود، حتی چنانچه حضرت علی خلیفه میشد نیز از خطر مرگ مصون نبود، همانطور که در زمان خلافت خویش نیز توسط ابن ملجم ترور شد و آیا کشته شدن او در آن زمان به موقع و خوب بوده است؟ اگر توسط ابن ملجم کشته نشده بود که بهتر بود و اوضاع را سر و سامان میداد و ممکن بود حوادث بعدی نیز (همچون موروثی شدن خلافت پس از معاویه و روی کار آمدن یزید و کشته شدن امام حسین در کربلا) رخ ندهد. پس این دلایل شما که خواست الهی بر این نبوده، مردود خواهد بود و مراجع شیعه هر موقع پاسخی برای سوالات مطرح شده ندارند به چنین مواردی متوسل میشوند، مواردی چون اینکه: خواست خداوند بر این نبوده!! مصلحت نبوده!! تقیه بوده!! امام با استفاده از علم غیب و علم امامت و معجزات موفق شده و نقشه دشمنان را به گونهای دفع نموده است!!! (نمیدانم چرا امام از آن علوم جهت دفع دشمنان در سقیفه استفاده نکرده تا خلافت الهی غصب نشود و مسیر اسلام منحرف نشود و زحمات ۲۳ ساله پیامبر جنابود نگردد و امت اسلامی گمراه نگردند، گمراهی که به زعم شما تا کنون ادامه داشته و لابد تا نزدیک قیامت و ظهور امام زمان هم پابرجاست!!!)
[۹۷] فراموش نکنید که مراجع مدعی تشیع گاهی این عقیده را رد میکنند، ولی بارها دیده شده که در جاهای دیگر آن را مطرح نمودهاند (مثلا در شبکههای ماهوارهای همچون ولایت) و احتمالا در جایی که روایت را رد میکنند در حالت تقیه به سر میبرند و یا اینکه پاسخی برای ارائه دادن ندارند و برای همین به کلی بیخیال ماجرا میشوند. [۹۸] برخی علمای شیعه معتقد به کشته شدن پیامبر جهستند و به این آیه استناد میکنند: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٤٤﴾[آل عمران: ۱۴۴] «و محمد جز فرستادهاى که پیش از او (هم) پیامبرانى (آمده و) گذشتند نیست آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمىگردید و هر کس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانى به خدا نمىرساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مىدهد». در واقع به این آیه چنین استناد دارند که چون سخنان خداوند از روی حساب و منطق و دقیق است، بنابراین میبینیم که در این آیه از قتل و کشته شدن سخن رفته و به همین دلیل پیامبر جکشته شده نه اینکه رحلت کرده باشد. حال ما میگوئیم در سوره زمر آیه ۳۰ آمده: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠﴾، «یعنی قطعا تو خواهى مرد و آنان (نیز) خواهند مرد». در این آیه خداوند از مردن (میت) سخن گفته نه از قتل و یا کشته شدن و حتی در ابتدای آیه «اِنک» آمده که دلیل بر قطعی بودن است، در صورتیکه در آیه ۱۴۴ سوره آل عمران میفرماید اگر کشته شود. در ضمن نمیتوانید میت را به هردو وجه مردن و کشته شدن تعبیر کنید، چون در آیه۱۴۴ آل عمران، مَّاتَ از قُتِلَ مجزا شده است و در آیه۳۰ زمر نیز رحلت همگی ( و عدم جاودانگی) بطور عام ذکر شده است، یعنی همان رحلت و مردن ایشان و بحث نیز پیرامون پیامبر جاست و میبینیم که در آیه به او انک میت خطاب شده است (جالب است که علمای شیعه در مناظرات خود میگویند که فعلا مصلحت نیست ما به چنین روایاتی از قبیل مسموم شدن پیامبر جتوسط همسرانش اشاره کنیم!! ما میگوییم: واقعا که اهل سنت نمیدانند این همه محبت شما را چگونه جبران کنند و اگر این تقیه شما وجود نداشت، چه اتفاقاتی که رخ نمیداد!!)