الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد دوم

فهرست کتاب

خاتمه

خاتمه

بعضی این سؤال را مطرح کرده‌اند که: آیا محکم بر متشابه مزیتی دارد یا نه؟ اگر فرض دوم را بپذیرید برخلاف اجماع است، و اگر فرض أول را قائل شوید أصلی که پذیرفته‌اید نقض می‌گردد که تمام کلام خدای تعالی یکسان است و بر مبنای حکمت نزول یافته!.

أبوعبدالله بکرآبادی جواب داده که: محکم از جهتی مانند متشابه است و از جهت دیگر مخالف آن، در این جهت هر دو اتفاق دارند که استدلال به آنها جایز نیست مگر بعد از شناخت حکیم بودن واضع و اینکه او زشتی را اختیار نمی‌کند، و در اینجهت اختلاف دارند که محکم با وضع لغت جز یک‌وجه را نمی‌پذیرد؛ و هر کس آن را بشنود همان‌وقت می‌تواند با آن استدلال نماید، ولی متشابه نیاز به فکر و نظر دارد، تا بر وجهی که مطابق واقع است آن را حمل کند؛ و چون محکم أصل است و علم به أصل پیشتر می‌باشد، و زیرا که محکم به طور تفصیل دانسته می‌شود، و متشابه جز به طور مجمل فهمیده نگردد.

و بعضی گفته‌اند: اگر گفته شود: حکمت نازل کردن متشابه از کسی که با آن هدایت و بیان را برای بندگانش خواسته چیست؟ می‌گویم: هر گاه بتوان آن را دانست فوایدی دارد.

از جمله اینکه: علماء را بر نظر و دقت وا دارد که مایه علم به پیچیدگی‌های آن و بررسی دقایق و جزئیاتش گردد، که برانگیختن همتها برای شناخت آن از مهمترین وسایل تقرب است.

و از جمله: آشکار شدن برتریها و درجات متفاوت است که اگر تمام قرآن محکم بود و نیازی به تأویل نداشت هر آینه منازل أفراد مساوی و مراتب خلق برابر می‌بود، و فضیلت عالم بر غیر خودش ظاهر نمی‌گشت.

و هر گاه نشود از آن اطلاع یافت فوایدی دارد:

از جمله: آزمایش بندگان به توقف بر حدود آن و نزدیک نشدن به حریم آن و واگذاری علم آن به خداوند و تسلیم بودن و تعبد از جهت تلاوت آن مانند منسوخ، هر چند که عمل به آنچه در آن هست جایز نیست، و نیز برپایی حجت برآنها (عربهای غیرمسلمان) که چون به زبان و لغت آنان نزول یافت و با همه بلاغت و فهمی که داشتند از شناختن معنی آن عاجز ماندند، دلالت کرد بر اینکه قرآن از سوی خداوند نازل گردیده، و او است که آنها را از دست یافتن به معنی آن عاجز ساخته است.

و امام فخرالدین گفته: از ملحدان کسانی هستند که به خاطر مشتمل بودن قرآن بر متشابهات در آن طعن زده و گفته‌اند: شماها می‌گویید: تکلیفهای خلایق تا روز قیامت ـ به این قرآن بستگی دارد با این حال می‌بینیم هر صاحب مذهبی برای مذهب خود به آن دست می‌یازد، جبری به آیات جبر متمسک می‌گردد مانند فرموده خدای تعالی:

﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗا[الأنعام: ۲۵].

«و بر دل‌های آنان پرده‌ها قرار داده‌ایم که قرآن را نمی‌فهمند و در گوش‌هایشان سنگینی افکنده‌ایم».

و قدری می‌گوید: این مذهب کفار است به دلیل اینکه خدای تعالی این سخن را از آنها در معرض مذمتشان حکایت کرده است آنجا که فرموده:

﴿ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا فِيٓ أَكِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَيۡهِ وَفِيٓ ءَاذَانِنَا وَقۡرٞ[فصلت: ۵].

«و گفتند: دل‌های ما از آنچه ما را به آن دعوت می‌کنی در پرده است و در گوش‌هایمان سنگینی».

و در جای دیگر فرموده:

﴿وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلۡفُۢ[البقرة: ۸۸].

«و گفتند دل‌های ما پوشیده است».

و منکر رؤیت پروردگار به فرموده او:

﴿لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ[الأنعام: ۱۰۳].

«چشم‌ها او را درنیابند».

تمسک می‌نماید، و اثبات کننده جهت به فرموده خدای تعالی:

﴿يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ[النحل: ۵۰].

«از فوق خود پروردگارشان را بیماکند».

﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥[طه: ۵].

«خدای رحمن برعرش عالم وجود احاطه دارد».

استدلال می‌کند، و نفی کننده آن به فرموده خدای تعالی:

﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ[الشورى: ۱۱].

«همچون او چیزی نیست».

دست می‌یازد. و هر کدام هر آیه‌ای که موافق با مذهب خودش هست محکم می‌شمارد، و آیاتی که مخالف با مذهبش هست متشابه می‌داند؛ و کار به جایی رسیده که در ترجیح بعضی از آنها بر بعض دیگر وجوه ضعیف و ترجیحات مخفیی پیش آورده‌اند؛ پس چگونه برای شخص حکیم سزاوار است که کتابی را که در تمام دین تا روز قیامت به آن مراجعه باید بشود چنین قرار دهد؟!

وی گفته: جواب این است که علماء برای وقوع متشابه در قرآن فوایدی ذکر کرده‌اند از جمله:

۱- مایه فزونی مشقت و رنج در راه رسیدن به مراد است، و هر چه مشقت بیشتر شود موجب بیشتر شدن ثواب می‌گردد.

۲- اگر تمام قرآن محکم بود جز بر یک مذهب مطابقت نمی‌کرد و با صراحت تمام مذاهب دیگر را ابطال می‌نمود، و این از چیزهایی بود که صاحبان مذاهب دیگر را از پذیرش و نظرکردن در آن و بهره‌بردن از آن دور می‌ساخت، پس اکنون که مشتمل بر محکم و متشابه هر دو هست صاحب هر مذهبی به طمع افتاده که در آن چیزی بیابد که مذهبش را تأیید کند، و گفتارش را یاری نماید، بنابراین تمام اهل مذاهب در آن نظر می‌کنند، و در تأمل در آن تلاش می‌دارند، و هر گاه زیاد در تأمل پای فشارند محکمات تفسیر کننده متشابهات خواهد شد، و از همین راه باطلگرا از باطل خود خلاص گردیده، و به حق می‌رسد.

۳- هر گاه قرآن مشتمل بر متشابه باشد نیازمند به آگاهی به راه تأویل و ترجیح بعضی از آن بر بعض دیگر خواهد بود، و در آموزش آن به تحصیل علوم بسیاری از قبیل علم لغت و نحو و معانی و بیان و اصول فقه احتیاج است، و اگر مشتمل بر متشابه نبود نیازی به تحصیل این علوم بسیار پیش نمی‌آمد، پس درآوردن متشابه این فواید فراوان هست.

۴- قرآن مشتمل بر دعوت خواص و عوام است، و طبایع عوام بیشتر از درک حقایق بیزار است، پس هرکدام از عوام که در أول أمر بشنود موجودی نه جسم است و نه جایی را اشغال می‌کند و نه به آن اشاره می‌شود، خواهد پنداشت که این نفی و عدم است، پس درک حقایق تعطیل می‌شد؛ و أصلح این بود که با ألفاظی که بر بعض آنچه متناسب با پنداشت و تخیّل آنها دلالت دارد مورد خطاب واقع شوند، و آن با ألفاظ دیگری که بر حق صریح دلالت می‌کند آمیخته باشد، که قسم اول که در آغاز با آن مخاطب می‌شوند از متشابهات است، و قسم دوم که در آخر مطلب را برای آنان کشف می‌کند از محکمات.