عکس
عکس آن است که سخنی آورده شود که یک جزء آن مقدم و جزء دیگر مؤخر باشد، سپس مؤخر را پیش بدارد و مقدم را عقب اندازد، مانند فرموده خدای تعالی:
﴿مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ﴾[الأنعام: ۵۲].
﴿يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ﴾[الحج: ۶۱].
﴿وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ﴾[یونس: ۳۱].
﴿هُنَّ لِبَاسٞ لَّكُمۡ وَأَنتُمۡ لِبَاسٞ لَّهُنَّۗ﴾[البقرة: ۱۸۷].
﴿لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّ﴾[الممتحنة: ۱۰].
و از حکمت این آیه اخیر سؤال شده که خداوند فرموده: «نه زنهای مؤمن بر کافران حلال هستند و نه مردهای کافر بر زنان مؤمن حلال میباشند» و ابن المنیر جواب داده که فایدهاش اشاره به این است که کافران به فروع شریعت مخاطب و مکلف هستند.
و شیخ بدرالدین بن الصاحب گفته: حق آن است که هر یک از فعل زن مؤمن و کافر حرام میباشد، اما فعل مؤمنه حرام است چون خطاب متوجه او هست، و اما فعل کافر حلال نیست؛ زیرا که نزدیکی با زن مؤمن مشتمل بر مفسده است، پس کفار مورد خطاب نیستند، بلکه پیشوایان و جانشینان ایشان مخاطب به منع آنها میباشند؛ چون که شرع امر فرموده که وجود را از مفاسد خالی کنند، بنابراین واضح شد که به یک اعتبار حلیت از زن مؤمن نفی شده و به اعتبار دیگر از مرد کافر.
ابن أبی الإصبع گفته: و از روشهای غریب این نوع فرموده خدای تعالی است:
﴿وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا يُظۡلَمُونَ نَقِيرٗا ١٢٤ وَمَنۡ أَحۡسَنُ دِينٗا مِّمَّنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ﴾[النساء: ۱۲۴-۱۲۵].
زیرا که نظم آیه دوم عکس نظم آیه اول است، چون عمل در آیه اول بر ایمان مقدم آمده، و در آیه دوم پس از اسلام ذکر گردیده است.
و یکی از انواع عکس را قلب، و مقلوب مستوی، و مالایستحیل بالإنعکاس نامند، و آن عبارت است از اینکه کلمهای از آخر به اول همانطور خوانده شود که از اول به آخر آن خوانده میشود، مانند فرموده خدای تعالی:
﴿كُلّٞ فِي فَلَكٖ﴾[الأنبیاء: ۳۳].
﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣﴾[المدثر: ۳].
و مثال دیگری در قرآن نیامده است.