قاعدهی چهارم: [در بدل]
به جهت تفخیم، الف در این کلمات به صورت واو نوشته میشود: الصلوه، الزکوه، الحیوه، الربوا، به شرط اینکه اضافه نشوند. و مشکوه، و النجوه، و منوه.
و هر الفی که از واو منقلب باشد به صورت یاء نوشته میشود، مانند: (یتوفیکم) در اسم باشد یا فعل، ضمیری به آن متصل گردد یا نه، و خواه با ساکنی ملاقات کند یا نه، و از این قبیل است: یا حسرتی، یا أسفی؛ مگر تترا و کلتا و هدانی و من عصانی و الأقصا، و أقصا المدینه، و من تولیه، و طغا الماء، و سیماهم، و مگر در صورتی که پیش از آن یاء باشد، مثل: الدنیا، والحوایا، مگر یحیی چه اسم باشد و چه فعل.
و نیز به صورت یاء نوشته میشود: الی، و علی، و أنی به معنی چگونه، و متی، و بلی، و حتی مگر: (لدا الباب).
و ثلاثی واوی ـ اسم یا فعل ـ با الف نوشته میشود، مانند: الصفا، شفا، و عفا، مگر ضحی هرجا که واقع شود، و (ما زکی منکم)، و دحیها، و تلیها، و طحها، و سجی.
و نیز نون تأکید خفیفه به صورت ألف نوشته میشود، مانند: لنسفعاً، یکوناً، اذاً، ولی کأین به صورت نون رسم میگردد، و هاء تأنیث نوشته به همان صورت نوشته میشود مگر: (رحمت) در سورههای البقره و الأعراف، و هود، و مریم، و الروم، و الزخرف، و (نعمت) در سورههای البقره و آل عمران و مائده و ابراهیم و النحل و لقمان و فاطر و الطور، و (سنت) در الأنفال و فاطر و غافر، و (امرأت)، با زوج خود [۴۴]، و (تمت کلمت ربک الحسنی)، (فنجعل لعنت الله)، (والخامسه ان لعنت الله)، و (معصیت) در سورهی قد سمع، (إن شجرت الزقوم)، (قرت عین)، (و جنت نعیم)، (بقیت الله)، (یا أبت)، (اللات)، (مرضات)، (هیهات)، (ذات)، (ابنت)، و (فطرت).
[۴۴] منظور اینست كه هرگاه واژهی (امرأه) با زوج (شوهر) خودش ذكر شود چون: ﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ﴾[آلعمران: ۳۵]. با تای مبسوطه نوشته میشود، و اگر بدون زوج ذكر شود با تای مربوطه نگاشته میشود، مانند: ﴿وَإِنِ ٱمۡرَأَةٌ خَافَتۡ مِنۢ بَعۡلِهَا...﴾[النساء: ۱۲۸] [مصحح]