الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد دوم

فهرست کتاب

قاعده‌ی سوم: [در همزه]

قاعده‌ی سوم: [در همزه]

همزه ساکن به حرف حرکت ماقبلش نوشته می‌شود، در اول کلمه یا وسط یا آخر آن باشد؛ مانند: ائذن، و أؤتمن، و البأساء، و اقرأ، وجئناک، وهیئ، و المؤتون، و تسوؤهم، مگر: (فادارءتم)، و (رءیاً) و (الرءیا)، و (شطئه) که حرف آنها حذف شده، و همچنین اول فعل امری که پس از فاء باشد، مانند: (فأتوا)، یا پس از واو باشد، مثل: (وأتمروا).

و همزه متحرک؛ اگر در اول کلمه باشد یا حرف زائدی به آن اضافه گردد؛ در همه احوال با الف نوشته می‌شود، مانند: (أیوب)، (إذ)، (أولوا)، (سأصرف)، (فبأی)، (سأنزل) مگر چند مورد: (أئنکم لتشهدون)، (أئنکم لتأتون) در سوره‌های النمل و العنکبوت، (أئنا لتارکوا)، و (ائن لنا) در سوره‌ی الشعرا، (أئذا متنا)، (أئن ذکرتم)، (أئفکاً)، (أئمه)، (لئلا)، (لئن)، (یومئذ)، (حینئذ) که با یاء نوشته می‌شود مگر (قل أؤنبئکم)، و (هؤلاء) که با واو باید نگاشت.

و اگر در وسط باشد به حرف حرکتش نوشته می‌شود، مانند: (سأل)، (سئل)، (نقرؤه)، مگر (جزاؤه) در سه مورد سوره‌ی یوسف، و (لاملئن)، و (امتلئت)، و (اشمئزت)، و (اطمئنوا) که در اینها حذف شده است. وگرنه اگر همزه مفتوح یا مکسور باشد یا ماقبلش مضموم، یا خود آن مضموم و ماقبل آن مکسور باشد، پس به حرف آن نوشته گردد، مانند: (الخاطئه)، و (فؤادک)، (سنقرئک).

و اگر ماقبل آن ساکن باشد حرف آن حذف می‌گردد، مانند: (یسئل)، (لاتجئروا)، مگر (النشأه) و (موکلاً) در سوره‌ی الکهف.

و اگر ماقبلش الف، و خود همزه مفتوح باشد، پیشتر گذشت که حذف می‌گردد، چون با ألفی دیگر مانند خودش جمع می‌شود؛ زیرا که همزه در این صورت به شکل آن رسم می‌گردد، مانند: (أبناءنا)، همچنین از (قرءاناً) در دو سوره‌ی یوسف و الزخرف حذف شده است.

و اگر مضموم یا مکسور باشد حذف نمی‌گردد، مانند: (آباؤکم)، (آبائهم)، مگر: (أولیؤهم)، (الی أولیئهم) در سوره‌ی الانعام، (ان أولیؤه) در سوره‌ی الانفال، (نحن أولیؤکم) در سوره‌ی فصلت.

و اگر بعد از حرف مجانس خودش باشد، نیز قبلاً گذشت که حذف می‌شود، مانند: (شنئان)، (خاسئین)، (مستهزءون).

و هرگاه همزه در آخر باشد، با حذف حرکت ماقبل آن خوانده می‌شود، مانند: (سبأ)، (شاطی)، (لؤلؤ) مگر در چند جا: (تفتؤا)، (یتفیؤا)، (أتوکؤا)، (لا تظمؤا)، (مایعبؤا)، (یبدؤا)، (ینشؤا)، (یذرؤا)، (نبؤا)، (قال الملؤا) اولی در قد افلح، و سه دیگر در سوره‌ی النمل، (جزاؤ) در پنج مورد، دو جای سوره‌ی المائده، و در الزمر و الشوری و الحشر، (شرکؤا) در سوره‌های الانعام و شوری، (یأتهم نبؤا) در الانعام و الشعراء، (علمؤا بنی)، (من عباده العلمؤا)، (الضعفؤا)، در سوره‌های ابراهیم و غافر، (فی أموالنا ما نشؤا)، (و ما دعؤا) در سوره‌ی غافر، (شفعؤا)، در سوره‌ی الروم، (ان هذا لهو البلؤا)، (بلؤا مبین)، در سوره‌ی الدخان، (برءَاؤُا منکم) که تمام اینها با واو نوشته می‌شود.

و اگر ماقبلش ساکن باشد خودش حذف می‌گردد، مانند: (ملء الأرض)، (دفء)، (شیء)، (الخبء)، (ماء) مگر (لتنوأ)، (و إن تبؤا)، (والسوآی)، فرّاء چنین استثنا کرده است.

می‌گویم: به نظر من این سه کلمه را استثناء نباید کرد؛ زیرا که الفی که پس از واو است صورت همزه نیست بلکه بعد از واو فعل افزوده شده است.