الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد دوم

فهرست کتاب

توجه

توجه

ابن هشام گفته: در صورتی دلیل شرط است که تمام جمله، یا یکی از دو رکن آن حذف شده باشد، یا معنایی را برساند که جمله بر آن مبتنی باشد، مانند:

﴿تَٱللَّهِ تَفۡتَؤُاْ[یوسف: ۸۵].

و اما آنچه اضافه بر اینهاست برای حذفش شرط نیست دلیلی یافت گردد، بلکه در حذف آن شرط است که ضرر معنوی یا صناعی (فنی) نباشد. گفته: و در دلیل لفظی شرط است که مطابق محذوف باشد، و سخن فراء را در مورد:

﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ ٣ بَلَىٰ قَٰدِرِينَ[القیامة: ۳-۴].

که: تقدیر «بلی لیحسبنا قادرین» است رد کرده، به دلیل اینکه یحسب به معنی گمان است و تقدیر به معنی علم؛ چون تردید در بازگردانیدن مردگان کفر است بنابراین نمی‌تواند مأمور به باشد. وی گفته: درست سخن سیبویه است اینکه: «قادرین» حال است، یعنی: بل نجمعها قادرین؛ زیرا که فعل جمع از فعل حسب، و برای اینکه «بلی» برای ایجاب نفی شده است که در اینجا فعل جمع می‌باشد.

شرط دوم: اینکه محذوف مانند جزء نباشد، و از اینجاست که حذف فاعل و نایب فاعل و اسم کان و اخوات آن جایز نیست؛ ابن هشام گفته: و اما سخن ابن عطیه در:

﴿بِئۡسَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ[الجمعة: ۵].

که تقدیر آن: «بئس المثل مثل القوم» است، اگر منظورش بیان اعراب است و اینکه فاعل لفظ (المثل) می‌باشد که حذف شده مردود است و اگر منظور تفسیر معنی است و اینکه در (بئس) ضمیر (المثل) مستتر است که امر سهل می‌باشد.

شرط سوم: اینکه تأکید نشده باشد؛ زیرا که حذف با تأکید منافات دارد، چون حذف مبنی بر اختصار است، و تأکید مبنی بر طولانی شدن می‌باشد، و از همین روی فارسی، زجاج را رد کرده در گفته‌اش که:

﴿إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ[طه: ۶۳].

تقدیرش: «إن هذان لهما ساحران» می‌باشد، فارسی گفته: حذف و تأکید با لام منافات دارند، و اما حذف کردن شیء به جهت دلیلی خاص و تأکید آن با هم منافات ندارند، چون محذوف از جهت دلیل همانند ثبت شده است.

چهارم: اینکه حذف آن به اختصار مختصر منتهی نشود، و از همین روی اسم فعل حذف نمی‌شود چون مختصر شده فعل است.

شرط پنجم: اینکه عامل ضعیفی نباشد، پس حرف جر، و عامل نصب فصل و جزم آن حذف نمی‌شود مگر در جاهایی که دلالت در آنها قوی و استعمال آن عوامل بسیار باشد.

شرط ششم: اینکه محذوف عوض از چیزی نباشد، و از همین روی ابن مالک گفته: حرف نداء عوض از (ادعو) نیست؛ زیرا که عرب آن را جایز دانسته‌اند، و لذا نیز حذف تاء اقامه و استقامه جایز نیست، و (اقام الصلاة) بر آنها قیاس نمی‌شود، و باز حذف خبر کان جایز نیست، چونکه آن عوض و یا به منزله عوض از مصدر آن است.

شرط هفتم: اینکه حذف آن به فراهم کردن عامل قوی منجر نشود، و از همین روی بر قرائت:

﴿وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰ[الحدید: ۱۰].

قیاس نگردد.