قاعده
هر گاه امر دایر باشد بین اینکه محذوف اول باشد یا دوم، دوم قرار دادنش اولی است، و از اینجاست که ترجیح داده شده که محذوف در مانند:
﴿أَتُحَٰٓجُّوٓنِّي﴾[الأنعام: ۸۰].
نون وقایه باشد نه نون رفع، و در:
﴿نَارٗا تَلَظَّىٰ﴾[اللیل: ۱۴].
تاء دوم را محذوف دانستهاند نه تاء مضارع را، و در:
﴿وَٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَحَقُّ أَن يُرۡضُوهُ﴾[التوبة: ۶۲].
گفتهاند: خبر دومی حذف شده نه اولی، و در مانند:
﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ﴾[البقرة: ۱۹۷].
محذوف مضاف دوم است نه اولی یعنی: حج أشهر، نه أشهرالحج. و گاهی واجب است از اولی تقدیر شود، مانند:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّ﴾[الأحزاب: ۵۶].
بنا به قراءت «ملائکته» به رفع؛ زیرا که خبر به دومی اختصاص دارد چون به صیغه جمع وارد شده است، و گاهی به عکس واجب است از دومی تقدیر گردد، مثل:
﴿أَنَّ ٱللَّهَ بَرِيٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ وَرَسُولُهُۥ﴾[التوبة: ۳].
یعنی: ورسوله بریئٌ ایضاً، چونکه خبر بر دومی مقدم است.