نوع پنجاه و هفتم: در خبر و انشاء
بدانکه حاذقان از علمای نحو و قاطبه اهل بیان برآنند که کلام در این دو قسم منحصر است، و قسم سومی برای آن نیست.
و عدهای ادعا کردهاند که اقسام کلام دهتاست: نداء، سؤال، أمر، تشفع، تعجب، قسم، شرط، وضع، شک، و إستفهام.
و به قولی: نه قسم است، به این ترتیب که استفهام در قسم سؤال داخل باشد.
و بقولی: هشت قسم است؛ به اینکه تشفع (=تقاضا) اسقاط گردیده و در سؤال داخل باشد.
و بقولی: هفت قسم است؛ به اینکه شک نیز إسقاط شود چون داخل در خبر است.
و أخفش گفته: شش قسم است: خبر، استخبار، امر، نهی، نداء، و تمنی.
و بعضی گفتهاند: پنج قسم است: خبر، أمر، تصریح، طلب و نداء.
وقومی گفتهاند: چهار قسم است: خبر، استخبار، طلب، و نداء.
و بسیاری گفتهاند: برسه گونه است: خبر، و طلب، و انشاء. گفتهاند: زیرا که کلام یا احتمال صدق و کذب را دارد یا نه، گونه اول خبر است، و گونه دوم اگر معنایش با لفظش مقترن باشد انشاء است، و اگر مقترن نباشد بلکه متأخر از آن باشد طلب است. و محققان بر آنند که طلب داخل در انشاء است، و اینکه معنی (إضرب) مثلا که طلب ضرب (= زدن) است با لفظش مقترن میباشد، اما خود زدن که بعداً بوجود میآید متعلق طلب است نه خود آن.
و در تعریف خبر إختلاف کردهاند، گفته شده: تعریف آن ممکن نیست چون دشوار است، و بقولی: چون بدیهی وروشن است، چون انسان به طور بدیهی بین خبر و انشاء فرق میگذارد، و امام فخر رازی در کتاب المحصول این قول را ترجیح داده است.
ولی بیشتر علما برآنند که آنرا میتوان تعریف کرد، قاضی ابوبکر و معتزلیان گویند: خبر کلامی است که راست و دروغ در آن داخل است، اما اشکال شده که خبرهای خدای تعالی جز راست نیست، قاضی جواب داده که: از لحاظ لغت صحیح است در قسم خبر داخل باشد.
و بقولی: خبر آن است که راست و دروغ در آن هست، و این تعریف از اشکال یاد شده در امان است.
و ابوالحسن بصری گفته: خبر کلامی است که به خودی خود نسبتی را برساند ولی بر او ایراد گرفتهاند که مانند: (قم = بپاخیز) در این تعریف داخل است، چون قیام منسوب و طلب نیز منسوب است.
و بقولی: کلامی است که به خودی خود اضافه امری به امر دیگر را نفی یا اثباتاً فایده دهد.
و بقولی: قولی است که با صراحت خود مقتضی نسبت دادن معلومی به معلوم دیگر باشد، به نفی یا اثبات.
و یکی از متأخرین گفته است: إنشاء آن است که مدلول آن در خارج بوسیله کلام حاصل میشود و خبر بر خلاف آن است.
و یکی از کسانی که کلام را بر سه گونه دانند گفته: اگر کلام با وضع خود طلب را افاده کند از این احوال خالی نیست که یا طلب ذکر ماهیت است، یا تحصیل آن، یا رها کردن آن، گونه اول استفهام، و دومی امر، و سومی نهی میباشد، و اگر با وضع خود طلب را نرساند؛ هر گاه راست و دروغ در آن محتمل نباشد تنبیه و انشاء نامیده میشود، زیرا که بوسیله آن مخاطب خود را متنبه میکنی و منظورت را انشاء مینمایی؛ یعنی آن را ابتکار میکنی بدون اینکه در خارج موجود باشد، خواه اینکه با دلالت التزامی طلب را برساند مانند تمنی و ترجی و نداء و قسم، یا نه، مانند: أنت طالق، و هر گاه راست و دروغ در آن راه داشته باشد خبر است.