ابداع
ابداع آن است که سخن بر چند نوع از بدیع مشتمل باشد، ابن أبی الاصبع گفته: در هیچ سخنی مانند فرموده خدای تعالی:
﴿يَٰٓأَرۡضُ ٱبۡلَعِي مَآءَكِ﴾[هود: ۴۴].
ندیدهام، در این آیه بیست نوع از بدیع هست و حال آنکه هفده لفظ است؛ و آنها عبارت است از: مناسبت کامل در (ابلعی) و (أقلعی) و استعاره در این دو، و طباق بین سماء و أرض، و مجاز در فرموده خدای تعالی (یا سماء) زیرا که حقیقت یا مطرالسماء میباشد، واشاره در (وغیض الماء) که با آن از معانی بسیاری تعبیر نموده؛ زیراکه آب کم نمیشود مگر بعد از آنکه باران قطع گردد، و زمین آنچه از چشمههای آب جوشانیده ببلعد، که در آن هنگام آبی که بر روی زمین حاصل گشته کم میشود. و إرداف در «واستَوت». و تمثیل در «وقُضی الامر». و تعلیل نیز؛ زیرا که کم شدن و فرو رفتن آب در زمین علت پهلوگرفتن کشتی شد و صحت تقسیم که تمام اقسام آب را در حال کم شدن فرا گرفته است، چون جز این نبود که آب باران حبس گردد، و آب چشمههای زمین متوقف ماند، و آبی که بر روی زمین جمع شده کم شود و در آن فرو رود، و إحتراس در دعا تا توهم نشود که غرق از جهت عمومیت کسانی که مستحق عقاب و هلاک نبودند را نیز شامل شده باشد، چون عدل خدای تعالی مانع است از اینکه غیرمستحق را نفرین کند و حسن نسق و ائتلاف لفظ با معنی، و ایجاز؛ که خدای تعالی جریان را با مختصرترین عبارت فرا گرفته است. و تسهیم؛ زیرا که اول آیه بر آخر آن دلالت دارد. و تهذیب؛ زیرا که مفردات آیه موصوف به صفات حسن میباشند، هر کدام از الفاظ آن حروف سهل المخرج دارند، و بر آن رونق فصاحت زیبایی بخشیده، و از زشتی و پیچیدگی ترکیب خالی است. و حسن بیان، از جهت اینکه شنونده در فهم سخن توقفی ندارد، و چیزی از آنها بر او مشکل نمیشود. و تمکین، زیرا که فاصله در جای خود استقرار یافته، و آرام گرفته، و بیقرار و فزونخواه نیست. وانسجام (یعنی روان شدن سخن به آسانی و گوارای سبک، و پربار بودن لفظ، چنانکه آب کم از هوا انسجام مییابد) [۲۰].
این است آنچه ابن أبی الإصبع ذکرکرده است [۲۱].
میگویم: اعتراض نیز در این آیه هست.
[۲۰] بدیع القرآن، ۳۴۰ تا ۳۴۳ [۲۱] بدیع القرآن، ۳۴۰ تا ۳۴۳