ایهام
توریه نیز نامیده میشود آن است که لفظی ذکر گردد که دو معنی برای آن باشد، یا به صورت مشترک یا تواطؤ (تساوی) یا حقیقت یا مجاز، یک معنی نزدیک و معنی دیگر دور باشد، و گوینده معنی دور را در نظر داشته و با معنی نزدیک آن را بپوشاند، پس شنونده در وهله اول آن را توهم نماید.
زمخشری گفته: «در فن بیان بابی دقیقتر و لطیفتر از توریه نمییابی، و نیز سودمندتر و یاری کنندهتر از آن برای تأویل متشابهات کلام خدا و رسول نمیباشد، گفته: و از مثالهای آن:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥﴾[طه: ۵].
میباشد؛ زیرا که استواء دو معنی دارد: یکی قرارگرفتن در مکان که معنی نزدیک آن است که با آن توریه انجام شده، و مقصود نیست چون خدای تعالی از آن منزه و مبری است، دوم: تسلط و ملک و حکومت میباشد، که معنی دور و مقصود است که با معنی نزدیک یاد شده این معنی مورد نظر پوشانده شده است».
و این توریه را مجرده مینامند؛ زیرا که چیزی از لوازم مورّیبه و مورّی عنه در آن یاد نشده است.
و یکی از اقسام توریه را مرشّحه نامند، و آن قسمی است که یکی از لوازم این دو در آن یاد شده باشد، مانند فرموده خدای تعالی:
﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَيۡنَٰهَا بِأَيۡيْدٖ﴾[الذاریات: ۴۷].
که احتمال معنی دست میرود که مورّی به است، و از لوازم آن نیز به صورت ترشیح بنیان ذکر شده، و احتمال قدرت و نیرو در آن هست که معنی دور مورد نظر است.
إبن أبی إلاصبع در کتاب الإعجاز گفته: و از جمله مثالهای این نوع:
﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَٰلِكَ ٱلۡقَدِيمِ ٩٥﴾[یوسف: ۹۵].
میباشد، که ضلال هم معنی محبت و هم ضد هدایت را دارد، اولاد یعقوب ضد هدایت را توریه از محبت بکار بردند.
﴿فَٱلۡيَوۡمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ﴾[یونس: ۹۲].
بنابر تفسیر آن به زره؛ زیرا که کلمه بدن هم به جسد گفته میشود و هم زره، و منظور معنی دور است که جسد باشد.
سپس گفته: و از آن جمله فرموده خداوند است پس از ذکر اهل کتاب از یهود و نصاری چنانکه فرموده:
﴿وَلَئِنۡ أَتَيۡتَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ بِكُلِّ ءَايَةٖ مَّا تَبِعُواْ قِبۡلَتَكَۚ وَمَآ أَنتَ بِتَابِعٖ قِبۡلَتَهُمۡ﴾[البقرة: ۱۴۵].
و چون خطاب به موسی ÷از سمت غربی بوده، و یهود به آن سوی توجه کردهاند، و نصاری به سمت مشرق روی آوردهاند، قبله اسلام میان و وسط بین آن دو قبله است، خدای تعالی فرموده:
﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا﴾[البقرة: ۱۴۳].
امت نیک، ولی ظاهر لفظ موهم معنی وسط میباشد.
چنانکه وسط بودن قبله مسلمانان نیز مؤید این معنی است، و این معنی نیز میتواند بر لفظ «وسط» منطبق باشد و خدای تعالی قبله را به این نام ذکر کرده باشد، و چون مراد معنی دور یعنی نیک است، میتوان گفت که این آیه نیز یکی از مثالهای توریه در قرآن است.
میگویم: و آن با لازم موریعنه مرشح است، یعنی فرموده خداوند:
﴿لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ﴾[البقرة: ۱۴۳].
زیرا که از لوازم نیک بودن یعنی عادل بودن امت اسلام این است که شاهد بر همه مردم باشند، و اینکه پیش از این لازم ذکر گردیده از قسم مجرده است.
و از اینگونه است فرموده خداوند:
﴿وَٱلنَّجۡمُ وَٱلشَّجَرُ يَسۡجُدَانِ ٦﴾[الرحمن: ۶].
زیرا که نجم هم به ستاره گفته میشود که نام آوردن از خورشید و ماه (شمس و قمر) این معنی را ترشیح میکند، و هم گیاهانی که ساق نداشته باشند را نجم میگویند، و همین معنی دور این کلمه مقصود در آیه است.
و از خط شیخ الاسلام ابن حجر نقل کردهام که از توریههایی که در قرآن آمده فرموده خدای تعالی است:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ﴾[سبأ: ۲۸].
زیرا که «کافه» به معنی بازدارنده است، یعنی مردم را از کفر و گناه باز میدارد، و هاء «کافه» برای مبالغه است، و این معنی دور است، و معنی نزدیک آن که متبادر به ذهن میباشد اینکه منظور از کافه جامعه است به معنی «جمیعاً» ولی جهت اینکه نمیشود این معنی را حمل کنیم آن است که: تأکید پس از مؤکد میآید، پس همانطور که نمیتوان گفت: رأیت جمیعاً الناس، نمیشود بگوییم: رأیت کافة الناس.