الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد دوم

فهرست کتاب

شاخه‌ای دیگر

شاخه‌ای دیگر

از اقسام خبر نفی است، بلکه نیمی از تمام سخن را تشکیل می‌دهد، و فرق بین نفی و جحد آن است که نفی کننده هر گاه راستگو باشد سخنش را نفی می‌نامند و به آن جحد نمی‌گویند، و اگر دروغگو باشد هم نفی می‌توان گفت و هم جحد، بنابراین هر جحدی نفی هم هست، ولی هر نفیی جحد نیست، این را ابوجعفر نحاس و ابن الشجری و دیگران ذکر کرده‌اند.

مثال نفی:

﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ[الأحزاب: ۴۰].

و مثال جحد: رد کردن فرعون و اطرافیانش آیات موسی را، خدای تعالی فرموده:

﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ ١٣ وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ[النمل: ۱۳-۱۴].

وادوات نفی عبارتند از: لا، لات، لیس، ما، إن، لم، و لما، که معانی آنها گذشت و تفاوتهایشان با یکدیگر بیان گشت.

در اینجا فایده دیگری می‌آوریم؛ الخویی گفته: اصل ادوات نفی لا، و ما می‌باشد؛ زیرا که نفی یا در ماضی است یا در مستقبل، و إستقبال همیشه از ماضی بیشتر است، و (لا) از (ما) سبکتر می‌باشد، پس سبکتر را برای بیشتر قرار دادند.

و نیز نفی در ماضی یا یک نفی مستمر است یا نفیی که احکام متعددی دارد، و همچنین نفی در مستقبل، پس نفی بر چهارگونه می‌شود، و برای آن چهار کلمه برگزیده‌اند: ما، لم، لن، و لا، و اما إن و لما اصلی نیستند، پس ما و لا در ماضی متقابل می‌باشند، و گویی که لم از لا و ما گرفته شده؛ زیرا که لم نفی استقبال می‌کند لفظاً و نفی ماضی می‌کند معنی؛ پس لام را از (لا) گرفته که برای نفی استقبال است و میم را از (ما) گرفته که برای نفی ماضی است، و بدین جهت بین آنها جمع کرده‌اند که اشاره باشد به اینکه (لم) به مستقبل و ماضی اشاره هست، و لام را پیش از میم قرار داده‌اند تا اشاره باشد به اینکه (لا) اصل نفی است، و لذا در اثنای سخن با آن نفی واقع می‌شود، که چنین می‌گویند: لم یفعل زید و لا عمرو، و اما (لما) ترکیب بعد از ترکیب است، کأنه گفته‌اند: لم و ما، تا معنی نفی در ماضی تأکید شده باشد.

و نیز استقبال را می‌رساند، به همین جهت است که (لما) استمرار را می‌فهماند.