شاخهای از بحث
ابن أبی داود در کتاب المصاحف از ابن عباس آورده که اجرت گرفتن بر نوشتن مصحف را خوش نمیداشت.
و از أیوب سختیانی مثل همین را آورده.
و از ابن عمر و ابن مسعود آورده که خرید و فروش مصاحف و أجرت گرفتن بر نوشتن آنها را خوش نمیداشتند.
و نیز از محمدبن سیرین آورده که: خرید و فروش و اجرت گرفتن بر نوشتن مصحف را نمیپسندید.
و از مجاهد و ابنالمسیب و حسن آمده که: هر سه امر (خرید و فروش و اجرت نوشتن) را جایز میدانستهاند.
و از سعیدبن جبیر آمده که از فروش مصاحف از وی سؤال شد، جواب داد: اشکالی ندارد؛ چون که دستمزد میگیرند.
و از ابن الحنفیه آمده که دربارهی فروش مصحف از وی سؤال شد، پاسخ داد: مانعی ندارد؛ چون کاغذ را میفروشی.
و از عبدالله بن شقیق آمده که گفت: اصحاب رسول خدا صدر فروش مصاحف سختگیری میکردند.
و از نخعی آوردهاند که گفت: مصحف نه فروخته میشود و نه ارث میرود.
و از ابن المسیب آمده که فروش مصحفها را نمیپسندید و میگفت: برادر دینی خود را در استفاده از قرآن کمک کن یا آن را به او ببخش.
و از عطاء از ابن عباس آمده که گفت: مصحفها را خریداری کن ولی آنها را مفروش.
و از مجاهد است که از فروش مصاحف نهی کرده و خرید آنها را جایز دانسته است.
نتیجه اینکه: پیشینیان در این موضوع سه قول دارند که سومین قول ناپسند بودن فروش نه خرید آن است، و این به نظر ما صحیحترین وجوه است، چنان که در شرح مهذب نیز صحیح شمرده شده، و در زواید روضه از نصّ شافعی نقل گردیده است. رافعی گفته: «و گفته شده که: بها به دو جلد آن بر میگردد؛ زیرا که کلامالله فروخته نمیشود، و به قولی: بدل از اجرت نسخهبرداری میباشد».
نسبت این دو قول به ابن الحنفیه و ابن جبیر گذشت، و قول سومی نیز در این مورد هست که بدل از هر دو (جلد و نسخهبرداری) است، که ابن أبی داود از شعبی آورده که گفت: فروش مصاحف مانعی ندارد؛ زیرا که کاغذ و کاردستانش را میفروشد.