الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد دوم

فهرست کتاب

توجه

توجه

ابن حصار گفته: در حکم به نسخ به نقل صریح از رسول خدا صیا یکی از اصحاب آن حضرت رجوع می‌شود که بگوید: فلان آیه آن آیه دیگر را نسخ کرد.

گفته: و چه بسا در موقع بودن تعارض قطعی که از علم تاریخ به دست آمده باشد به آن حکم شود تا متقدم و متأخر شناخته گردد.

گفته: و در نسخ سخن عوام مفسرین و اجتهاد مجتهدین مورد اعتماد نیست، که بدون نقل صحیح یا تعارض صریح گفته شود؛ زیرا که نسخ متضمن رفع یک حکم و قراردادن حکمی دیگر به جای آن است که در عهد رسول خدا صمقرر شده باشد، و در این أمر نقل و تاریخ مورد اعتماد است نه رأی و اجتهاد.

گفته: ولی مردم در این قضیه نظریه‌های نقیض هم دارند، بعضی قائلند خبرهای واحد أفراد عادل در نسخ قبول نیست، و بعضی دیگر سهل‌انگاری می‌کنند و به سخن یک مفسر یا مجتهد اکتفا می‌نمایند، و حال آنکه قول درست برخلاف هر دو می‌باشد.

نوع سوم: آنچه تلاوتش نسخ شده نه حکم آن، بعضی اشکال کرده‌اند که حکمت برداشتن تلاوت و باقی گذاردن حکم چیست؟ و بهتر نبود که تلاوت هم باقی بماند تا عمل به حکم آن با ثواب تلاوتش جمع گردد؟

مؤلف فنون جواب داده: این کار بدین جهت است که مقدار اطاعت و فرمانبرداری این أمت که در جانفشانی به راه گمان مبادرت ورزند، و طریق قطعی برای حکم طلب ننمایند، و با کمترین اشاره‌ای سرعت می‌کنند همچنانکه حضرت خلیل ÷در ذبح فرزندش سبقت نمود به جهت خوابی که دیده بود، و خواب پایینترین راه وحی است. و مثال‌های این نوع بسیار است. ابوعبید گفته: حدیث کرد ما را اسماعیل بن ابراهیم، از ایوب از نافع از ابن عمر که گفت: کسی از شما نگوید: همه قرآن را فراگرفتم از کجا می‌داند همه‌اش را! قرآن بسیاری از او رفته است، ولی بگوید: آنچه از قرآن آشکار شد فرا گرفتم.

و نیز گفته: ابن أبی‌مریم برایمان حدیث آورد از أبولهیعه از ابوالاسود، از عروه بن الزبیر، از ام المؤمنین عایشه که گفت: سوره‌ی الاحزاب در زمان پیغمبر صدویست آیه خوانده می‌شد، پس هنگامی که عثمان مصحفها را نوشت جز آنچه اکنون موجود است از آن به دست نیاورد.

و گفته: حدیث آورد برای ما اسماعیل بن جعفر از مبارک بن فضاله، از عاصم بن أبی النجود، از زرّبن حبیش که گفت: أبی بن کعب به من گفت: چقدر سوره‌ی الاحزاب را می‌شماریم؟ گفتم: هفتاد و دو یا سه آیه، گفت: معادل سوره‌ی البقره بود، و در آن سوره‌ی آیه رجم خوانده می‌شد، گفتم: آیه رجم کدام است؟ گفت: «إذا زنا الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا أَلْبَتَّةَ نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».

و نیز گفته: حدیث کرد ما را عبدالله بن صالح، از لیث، از خالدبن یزید، از سعیدبن أبی هلال، از مروان بن عثمان، از ابوأمامه بن سهل که خاله‌اش گفت: رسول خدا صآیه رجم را به ما آموخت. «الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا أَلْبَتَّةَ بِمَا قَضَيَا مِنَ اللَّذَّةِ».

و گفته: حدیث آورد برای ما حجاج از ابن جریج از ابن أبی حمید، از حمیده دختر أبویونس که گفت: پدرم در سن هشتادسالگی از مصحف عایشه برایم خواند:

«إِنَّ اللَّهَ وملائكته يصلون على النبي يأيها الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا وَعَلَى الَّذِينَ يُصَلُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ» گفته: این پیش از آن بود که عثمان مصحفها را تغییر دهد [۷].

و گفته: حدیث کرد ما را عبدالله بن صالح از هشام بن سعد، از زیدبن أسلم، از عطاء بن یسار، از أبوواقد لیثی که گفت: رسول خدا صچنین بود که هرگاه بر او وحی می‌شد به نزدش می‌رفتیم، پس از آنچه بر او وحی شده بود به ما می‌آموخت. گوید: روزی به خدمتش رفتم، فرمود خداوند می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا الْمَالَ لِإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَلَوْ أَنَّ لِابْنِ آدَمَ وَادِيًا لَأَحَبَّ أَنْ يَكُونَ إِلَيْهِ الثَّانِي وَلَوْ كَانَ لَهُ الثَّانِي لَأَحَبَّ أَنْ يَكُونَ إِلَيْهِمَا الثَّالِثُ وَلَا يَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ».

و حاکم در مستدرک از أبی بن کعب آورده که گفت: رسول خدا صفرمود: خداوند مرا امر فرموده که بر تو قرآن را بخوانم، پس خواند:

﴿لَمۡ يَكُنِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ[البینة: ۱].

و از باقیمانده‌ی آن «لَوْ أَنَّ ابْنَ آدَمَ سَأَلَ وَادِيًا مِنْ مَالٍ فَأُعْطِيهِ سَأَلَ ثَانِيًا وَإِنْ سَأَلَ ثَانِيًا فَأُعْطِيهِ سَأَلَ ثَالِثًا وَلَا يَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ وَإِنَّ ذَاتَ الدِّينِ عِنْدَ اللَّهِ الْحَنِيفِيَّةُ غَيْرُ الْيَهُودِيَّةِ وَلَا النَّصْرَانِيَّةِ وَمَنْ يَعْمَلْ خَيْرًا فَلَنْ يُكْفَرَهُ».

و ابوعبید گفته: حجاج برایمان حدیث کرد از حمادبن سلمه، از علی بن زید، از أبوحرب بن أبی الاسود، از أبوموسی أشعری، که گفت: سوره‌ای در حدود براءه نازل شد سپس برداشته گردید و این مقدار از آن حفظ شد: «أَنَّ اللَّهَ سَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِأَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ وَلَوْ أَنَّ لِابْنِ آدَمَ وَادِيَيْنِ مِنْ مَالٍ لَتَمَنَّى وَادِيًا ثَالِثًا وَلَا يَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ». «خداوند این دین را به اقوامی تأیید خواهد کرد که بهره‌ای ندارند، و اگر فرزند آدم دو دره ثروت داشته باشد سومی را آرزو کند، و جز خاک چیزی شکم آدمیزاد را پر نخواهد کرد و خداوند برهر که خواهد توبه می‌نماید».

و ابن أبی‌حاتم از ابوموسی أشعری سآورده که گفت: ما سوره‌ای می‌خواندیم که به مسبحات شبیه بود، پس از یادمان برده شد ولی من از آن این مقدار حفظ نمودم:

«يأيها الذين آمنوا لا تقولوا مالا تَفْعَلُونَ فَتُكْتَبَ شَهَادَةً فِي أَعْنَاقِكُمْ فَتُسْأَلُونَ عَنْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ».

و أبوعبید گفته: حدیث آورد ما را حجاج، از سعید، از حکم بن عتیبه، از عدی بن عدی که عمر می‌گفت: ما چنین می‌خواندیم: «لَا تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ» سپس به زیدبن ثابت گفت: آیا چنین است؟ گفت: بله.

و گفته: حدیث کرد ما را أبومریم، از نافع بن عمر الجمحی، و حدیث کرد، مرا ابن أبی ملیکه، از مسوربن مخرمه، گفت: عمر به عبدالرحمن بن عوف گفت: آیا نمی‌یابی در آنچه بر ما نازل شده: «أَنْ جَاهِدُوا كَمَا جَاهَدْتُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» را؟ زیرا که ما آن را نمی‌یابیم! جواب داد: از ساقط‌شده‌های قرآن است.

و گفته: حدیث کرد ما را ابن أبی مریم، از ابولهیعه، از یزیدبن عمروالمعافری از ابوسفیان کلاعی، که مسلمه بن مخلدالانصاری روزی به أصحاب گفت: خبرم دهید از دو آیه در قرآن که در مصحف نوشته نشده‌اند، پس به او نگفتند با اینکه ابوالکنّود سعد بن مالک در میان آنها بود ـ پس مسلمه چنین گفت: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَلَا أَبْشِرُوا أَنْتُمُ الْمُفْلِحُونَ وَالَّذِينَ آوَوْهُمْ وَنَصَرُوهُمْ وَجَادَلُوا عَنْهُمُ الْقَوْمَ الَّذِينَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ أُولَئِكَ لَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ».

و طبرانی در معجم کبیر خود از ابن عمر بآورده که گفت: دو مرد سوره‌ای خواندند که رسول خدا صبه آنها آموخته بود، و آن را در نمازشان می‌خواندند، پس یکی از شبها برای نماز برخاستند، ولی حتی یک حرف آن را ندانستند، فردای آن شب به خدمت رسول خدا صرفتند، و آن جریان را برای آن حضرت عرضه داشتند، فرمود: ازسوره‌هایی است که نسخ شده، پس خود را از آن مشغول نمایید.

و در صحیحین از أنس درباره جریان بئرمعونه ـ که عده‌ای از صحابه شهید شدند و آن حضرت بر قاتلان آنان نفرین می‌کرد ـ آمده: أنس گفت: و درباره آنها قرآنی نازل شد که آن را خواندیم تا اینکه برداشته شد: «أَنْ بَلِّغُوا عَنَّا قَوْمَنَا أَنَّا لَقِينَا رَبَّنَا فَرَضِيَ عَنَّا وَأَرْضَانَا».

و در مستدرک از حذیفه است که گفت: آنچه شما می‌خوانید ربع آن است یعنی: سوره‌ی براءه.

حسین بن المنادی در کتاب خود الناسخ و المنسوخ گفته: و از آنچه نوشته‌اش از قرآن برداشته شد ولی از دلها حفظ آن نرفت: دو سوره قنوت در وتر است، الخلع و الحفد.

[۷] یعنی: قبل از اینكه مصاحف خاصی كه در دست اشخاص است تغییر یابد؛ چرا كه اكثر صحابه‌ی كرام مصاحف شخصی داشتند كه در آن غیر از آیات قرآن گاهی تفسیر و تأویلی را كه از پیامبر ÷و یا از بزرگان صحابه می‌شنیدند نیز می‌نوشتند. و چون امیرالمؤمنین عثمان س قرآن را جمع نمود، دستور داد این مصاحف از بین برود؛ تا بعد از گذشت زمان تصور نشود كه تفسیرهای نوشته شده در مصاحف نیز جزء آیات قرآن است. [مصحح]